۱۳۸۶/۱۰/۰۴

سومین دوره آموزشی تفکر سیستمی

سومین سمينار آموزشي يك روزه

آشنايي با تفکر سيستمي

همين امروز به جمع رهبران و مديران بزرگ تجاري شركت كننده در سميناري كه به منظور آشنايي بيشتر با رويكرد و تفكر سيستمي توسط عليرضا مجاهدي ارائه ميگردد بپيونديد

زمان: 4 بهمن 1386 ساعت 8:30 الی 17:00
هزينه ثبت نام: قبل از 20 دی برای هر نفر فقط 70 هزار تومان
بابت ناهار، پذیرایی میان برنامه، جزوه، سی دی اسلایدها، گواهینامه و هزینه آموزش

10% تخفیف دانشجویی و 5% تخفیف برای ثبت نام گروهی (3 نفر یا بیشتر با هم) در نظر گرفته شده است

براي كسب اطلاعات بيشتر به آدرس
http://learning01.mojahedi.ir
مراجعه نمایید

به دليل محدوديت ظرفيت كلاسها ثبت نام بر اساس اولويت صورت ميگيرد.
با توجه به آنکه ظرفیت این دوره در روزهای نخستین اطلاعیه تکمیل میگردد پیشنهاد میگردد براي استفاده از اين دوره بسیار مفید همين امروز اقدام كنيد


ثبت نام

دریافت فایل آگهی سمینار
دریافت فایل راهنمای حمایت از سمینار



حضور در این سمینار را به دوستان خود توصیه کنید




کاهش تعرفه برای حمایت تولید؟

حتما شما هم امروز خبر کاهش تعرفه واردات تلفن همراه از 60% به 25% را شنیده اید. اگر هم نشنیده بودید حالا با خواندن این پست متوجه شدید.
شخصا از دلایل این تصمیم که اعلام میشود به منظور حمایت از تولید کننده داخلی است سر در نمی آورم.
زمانی که یک دفعه اعلام شد که واردات با تعرفه بسیار بالایی انجام خواهد شد (بماند که قاعدتا عده ای که زودتر از بقیه میتوانستند از این موضوع با خبر شوند چقدر از این تصمیم منفعت مادی بردند) بازار با عکس العمل سریع قیمتها را افزایش داد.
پس از آن بود که تولید گوشی (مونتاژ البته چون فکر نمیکنم تکنولوژی آنرا داشته باشیم که طراحی کنیم) آغاز شد.
اینک خودم را جای آن تولید کننده میگذارم. تا جایی که میدانم یکی از آنها صا ایران و یکی نیز مادیران بود. شاید عده دیگری هم باشند.
دو مطلب به ذهن من میرسد.

فرض اول که البته بسیار بسیار محال است این است که اصلا همه اینها بهانه ای بوده که وامی از بانکها به این اسم به عده خاصی داده شود و بعد هم شرایط تغییر کند و دولت دلش بسوزد و آن وام را پس نگیرد و ... و اصلا تولید کننده(تکنولوژی اش را که نداریم منظورم همان CKDو تولید داخل کردن است) واقعی نداشتیم بلکه نوعی واردات SKD قطعات بوده و ...

دوم آنکه این تولید کننده بی نوا (با پوزش) با استفاده از برخی وامها و عشق و علاقه می آید و دست به کار میشود و با سرمایه گذاری و زیردین بانک رفتن تولید این گوشی را آغاز میکند.
بر اساس محاسبات تولید کننده برای سرمایه گذاری، این تولید با توجه به حمایت دولت از تولید کننده (یعنی تعرفه بالای واردات) سود آور بوده است و یا اینکه خرج اضافی تحمیل نمیکرده است.
اینک با کاهش تعرفه ها به 25% پس از مدت اندکی که از آزاد شدن واردات گوشی گذشت به نظر شما چه اتفاقی ممکن است برای فروش محصولاتش رخ دهد؟
طبیعی است که به خاطر نرخ بالای بهره بانکی و ... نمیتواند با محصول آماده ای که وارد میشود رقابت کند.
پس نتیجه آن میشود که یا تولید را با استفاده از سوبسید ادامه دهد (که بعید میدانم این شرکتها سوبسیدی باشند) یا اینکه سرمایه گذاری اش دچار زیان شود.
حال کجای این تصمیم به نفع تولید کننده داخلی است؟
اگر قرار بود چنین اتفاقی بیفتد چرا تشویقش کردند در این صنعت سرمایه گذاری کند؟
به عبارتی بعید میدانم با این تعرفه ها قدرت رقابت برای تولید کننده باقی بماند چون تقریبا این تعرفه با سود وام بانکی برابری میکند. بماند که هزینه های تولید و سربار و ... هزاران دردسر تولید هم بر دوش تولید کننده است نه وارد کننده

شاید هم اصلا هر دو فرض غلط است و من فکرم به فرض سوم قد نداده است. ولی هر چه هست اسم کاهش تعرفه واردات کالای ساخته شده حمایت از تولید کننده نیست.
بلکه کاهش تعرفه مواد اولیه ای که در داخل تولید نمیشود یا تولید داخل کفاف نیاز داخل را نمیدهد نوعی حمای از تولید کننده محسوب میگردد

۱۳۸۶/۰۹/۲۹

تخفیف ویژه 50 درصدی به 5 نفر از وبلاگ نویسان مدیریتی

تصمیم دارم به 5 نفر از وبلاگ نویسانی که در زمینه مباحث مختلف مدیریت مطلب مینویسند برای سمینار آموزشی دو روزه قیمت گذاری 50% تخفیف در نظر بگیرم.
خیلی دلم میخواست که این فرصت رو در اختیار عده بیشتری قرار دهم ولی به هر حال با محدودیتهایی مواجه هستم.
لذا از این تاریخ تا روز 8 دی ماه فرصت دارید تا از این تخفیف استفاده کنید.
برای این منظور بعد از آنکه فرم ثبت نام را پر کردید در قسمت سایر توضیحات آدرس وبلاگتان را بنویسید.
با توجه به آنکه مهلت ثبت نام با قیمت 95 هزار تومان شنبه به پایان میرسد اگر حتی تا روز شنبه ثبت نام کنید باز با همان قیمت تخفیف نیم بها حساب خواهد شد ولی بعد از روز شنبه با توجه به اینکه هزینه ثبت نام به 110 هزار تومان افزایش میابد تخفیف شما بر اساس قیمت جدید منظور خواهد شد.
امیدوارم استفاده از این فرصت برایتان مفید باشد.
همه شرایط عادی و مشخصات سمینار در آدرس http://learning02.mojahedi.ir قرار دارد

۱۳۸۶/۰۹/۲۳

چند موضوع اینترنتی

ظاهرا مشکل بلاگ رولینگ خود به خود رفع شده است و دیگر فیلتر نیست
به علت اینکه مدتها فیلتر شده بود نمیتوانستم وبلاگهای مورد نظرم را در این قسمت اضافه کنم و برای آنکه مطالبشان را از دست ندهم به آر اس اس خوانم اضافه کرده بودم که حالا به علت حجم زیاد آنها امکان کنترل یک به یک اینکه کدامشان را در بلاگ رولینگ دارم کدام را نه وجود ندارد. لطفا خودتان زحمت بکشید و اگر دیدید در لیست وبلاگها نیست خبرم کنید تا اضافه کنم

ضمنا بلاگر هم زبان ما را با عنوان Persian به لیست زبانهای پشتیبانش اضافه کرده است.
همین حالا عبارت Comments فارسی شده است

مشکل دامنه ما همچنان در جریان است. زمان زیادی سپری شد و من بسیار بعید میدانم حتی بعد از پس گرفتن دامنه خسارت وارد شده با ما جبران گردد

فعلا با سرعت صبح و بعد از ظهر مشغول مذاکره با وارد کنندگان مختلف چاپگرها و شرایط همکاری با آنها هستم و به جز یک مورد با بقیه خیلی خوب پیش رفته ام. این هفته هم فکر کنم به همین منوال بتوانم با سرعت حرکت کنم.
کار برنامه نویسی سایت همچنان ادامه دارد. فعلا به مرحله طراحی ظاهر صفحات نرسیده است.

جالب این است که کار در کار پیش آمده است. مثلا دو سه مورد برایم پیش آمده است که بر روی آنها نیز فعالیت خواهم کرد در حالیکه قبلا به آن فکر نکرده بودم.
تا چه پیش آید

از این هفته یک انضباط سفت و سخت مالی پیاده کردیم. هنوز زمان زیادی سپری نشده است ولی امیدوارم نتیجه بخش باشد.
اگر نتیجه مثبت بود حتما با شما در میان میگذارم تا آن را به کار بگیرید.

۱۳۸۶/۰۹/۱۹

چهارمین دوره آموزشی قیمت و قیمت گذاری

چهارمین دوره آموزشي 2 روزه

قیمت و قيمت گذاري

چه بسيارند كالاهاي مرغوب و مقرون به صرفه اي كه به دليل قيمت گذاري اشتباه، از جانب خريداران انتخاب نشده اند و زيانهاي هنگفتي را به شركتها تحميل نموده اند.
همين امروز به جمع مديران بزرگ تجاري شركت كننده در اين دوره كاربردي كه به منظور آشنايي بيشتر با مكانيسم و سياستهاي قيمت گذاري و تعديل آن توسط عليرضا مجاهدي ارائه ميگردد بپيونديد

زمان: طی دو جلسه در روزهای پنجشنبه 13 و 20 دی ماه 1386
ساعت 8:30 الی 17:00
هزينه ثبت نام: براي هر نفر فقط 95 هزار تومان
بابت ناهار، پذیرایی میان برنامه، جزوه، کتاب، سی دی اسلایدها، گواهینامه و هزینه آموزش

براي كسب اطلاعات بيشتر به آدرس
http://pricing.htm.ir
مراجعه نمایید
به دليل محدوديت ظرفيت كلاسها ثبت نام بر اساس اولويت صورت ميگيرد.
براي استفاده از تخفیف تقدم ثبت نام و تخفیف دانشجویی اين دوره كاربردي همين امروز اقدام كنيد

ثبت نام


دریافت فایل آگهی سمینار
دریافت فایل راهنمای حمایت از سمینار


حضور در این سمینار را به دوستان خود توصیه کنید




۱۳۸۶/۰۹/۱۳

چاپگر دات کام کلید خورد

امروز قرار است سومین جلسه دادگاه رسیدگی به مشکل دمین رادان دات آی ار برگزار شود.
تا اینجای کار به این نتیجه رسیده ایم که چون فیزیک نظری دامنه ها را به شرکتهای ارائه کننده خدمات به صورت دسته ای و اصطلاحا بالک میفروشد، شرکتهای خدمات اینترنتی هم آنها را یک به یک به مشتریانش واگذار میکند و فقط تنظیمات آنها را و نام آنها را تعیین میکند.
مثلا یک شرکت خدمات اینترنتی یکجا 100 دامنه میخرد یعنی حق ثبت 100 دامنه را یکجا بدست می آورد و بعد یک به یک متناسب با تقاضای مشتریانش آنها را ثبت میکند.
مشکل اینجاست که فیزیک نظری معتقد است ما نمیدانیم هزینه ای که توسط این شرکت پرداخت شده متعلق به کدام یک از این دامنه ها است. به عبارتی آنها اعلام میکنند که از کجا معلوم هزینه ای که آن شرکت برای ثبت دامنه پرداخت کرده متعلق به رادان دات آی آر بوده است؟!!!
این قسمت قضیه خیلی جذاب است.
یعنی اینکه هیچ لیستی و دیتا بیسی برای مدیریت تک تک دامنه ها وجود ندارد. شرکت واسط بین ما و فیزیک نظری هم میگوید آنها هیچ وقت هیچ لیستی را نمیپذیرند و همیشه اینگونه بوده است که به تعداد دامنه فعال باید هزینه شارژ شود و از روی مقایسه تعداد شارژ شده و فعال به نوعی حسابهایشان بالانس میشود!!
و چون قبلا هم به تعداد زیادی از شرکتهای دولتی دامنه دات آی آر صادر شده است و آنها حسابشان را نپرداخته اند و سالها بدهکار مانده اند لذا فیزیک نظری هم چون دیتا بیس مرتبی نداشته است نمیتوانسته تشخیص دهد کی پرداخته و کی نپرداخته لذا یکجا دامنه های ثبت قدیم را از دم تیغ گذرانده است که از شانس چون ما جزو اولینهای دات آی آر بودیم در آن گروه قرار گرفته ایم و شانس با ما یار نبوده است.

تا اینجای کار را داشته باشید که اوضاع چگونه است. از طرف دیگر دیروز با یکی از دوستانم سر همین دامنه ای که به تازگی برای همان کار جدید ثبت کرده ام بحث میکردیم به من گفت که هیچ کسی نمیتواند دامنه شرکت ثبتی را امروزه به ثبت برساند. مثلا اگر کسی بیاید نام آمازون را با هر پسوند و پیشوند دیگری که شخص را با آمازون اصلی به اشتباه بیاندازد ثبت کند فوری از آمازون برایش اخطار می آید که دامنه را ازاد کن و گرنه شکایت میکنند و دامنه را از ثبت کننده میگیرند.
برای من جالب است که علیرغم اینکه کلمه رادان توسط ما به عنوان علامت تجاری به ثبت رسیده است ولی هر کسی میتواند دامنه آنرا مال خود کند. جالبتر آنکه چنین اتفاقی هرگز سر مثلا ایران خودرو نمی افتد. یعنی کسی نمیتواند ایران خودرو را به ثبت برساند ولی رادان بخت برگشته شاید چون خصوصی است و ... اشکالی ندارد.
خود این موضوع قرار است امروز مطرح شود. در جلسه قبل دادگاه گفت هر دو بروید دیتا بیس را بررسی کنید تا صحت و یا ایراد عملکرد دیتا بیس فیزیم نظری بر طرفین معلوم شود. در حالیکه به نظر من بر من معلوم شود یا نشود فایده ای ندارد. این دادگاه است که باید بداند ایراد در فیزیک نظری است یا خیر.. بگذریم
ظاهرا علیرغم اینکه آنها (فیزیک نظری) علاقه دارند این مشکل حل شود ولی قدمها به کندی پیش میرود.
ولی کلا این ماجرا و نحوه مدیریت دامنه های دات آی آر برای خود من بسیار جالب است.

با همه این اوصاف chaapgar.com می آید. منتظرش باشید. این دامنه با chapgar که چپگر خوانده میشود فرق دارد
سایتش در حال طراحی است. تقریبا نزدیک به 60 سایت در زمینه های مختلف را بنچ مارک کرده ام. نکات ریز زیادی را یافته ام ولی ساختار اصلی همان ایده های خودم است که در سایت رادان برقرار بود و فقط تغییراتی در جهت یکپارچه سازی و اصلاح آنها باید میدادم که توسعه اش را بعد از مشکل دامنه مان متوقف کرده بودم.
بسیاری از مکانیزمها را تدوین کرده ام.
پایان نامه هم این وسط تمرکز من را به هم میزند. ولی مجبورم همزمان هر دو را پیش ببرم.
این سایت در فاز اول یک B2C کوچکی خواهد بود که هدفش تبدیل شدن به یک B2C بسیار بزرگ است.
بعد از آن در فاز دوم به یک B2B با رشد سریع تبدیل خواهد شد.
از حالا به C2C هم فکر کردم ولی ساختار و موضوع سایت طوری است که بعید میدانم از آن استقبال شود ولی به هر حال میتوانم به عنوان یک فاز رزرو داشته باشم تا در هر جایی نیازش حس شد فعالش کنم.
به نوعی فعلا آنچه قراراست در این سایت ارائه شود در ایرن بی نظیر و در دنیا کم نظیر است.
سرویسهای بسیار زیادی برای نگهداری مشتریانش طراحی کرده ام. البته کار طراحی سرویسها، مکانیزمها و سیستمهای BackOffice هنوز تمام نشده و فکر کنم همزمان با تکمیل طراحی و برنامه نویسی سایت کامل شود.
برای توسعه اش هم فکرهایی دارم. باید در عمل ببینم چه پیش می آید

برای حسن ختام هم یک مطلب جالب و به درد بخور برای افرادی که مثل من مجبورند شبها دیر بخوابند در اینجا خواندم که توصیه میکنم شما هم بخوانید

۱۳۸۶/۰۸/۲۷

آماده شدن برای فروش بیشتر

یک سفر کوتاه به یکی دیگر از شهرهایی که نماینده فعالی و با سابقه ای در آنجا داریم داشتم. صبح با هواپیما رفتم و بعد از ظهر برگشتم.
شرایط برای فعالیت قوی تر نماینده ما فراهم بود و در مورد جزئیات و تغییراتی که باید انجام میدادیم به توافق رسیدیم.
یک ویژگی بسیار ممتازی که برند ما در طول این مدت بدست آورده است این است که همه مصرف کنندگان و فروشندگان کاغذهای اداری متفق القولند که رادان در کیفیت و صداقت واقعا متمایز و برتر است
بر حسب تصادف یک مشتری ناراضی به فروشگاه نماینده ما مراجعه کرد.
رول ماشین حساب خریداری کرده بود و آمده بود که کاغذ رادان را پس بدهد.
میگفت به من گران فروخته اید
رفته بود از مغازه بغلی سوال کرده بود قیمت هر رول را به مراتب ارزانتر به او پیشنهاد داده بودند.خوشبختانه یک کارتن هم از همان رولها خریداری کرده بود.
رولها را که از کارتن در آوردیم و کنار هم قرار دادیم از تعجب نزدیک بود شاخ در بیاورد.
رولی که تقریبا با 15% اختلاف قیمت ارزانتر خریداری کرده بود تقریبا فقط معادل چیزی در حدود کمی بیش از نصف رولهای رادان کاغذ داشت!!
خیلی شرمنده شد که قبل از بررسی اعتراض کرده است و ناراحت از اینکه چرا به این موضوع توجه نکرده است.
وقتی از او پذیرایی میکردیم میگفت که اولین باری است که رادان میخرد و به توصیه دوستانش که رادان را تعریف کرده بودند آمده بود خرید کرده بود ولی وقتی در مغازه دیگری اختلاف قیمت را دیده بود تصور کرده بود که سرش کلاه رفته است و باید رادان را از جای دیگری میخریده ولی وقتی متوجه دلیل اصلی تفاوت قیمت شد از اینکه دیگران چه راحت با عدم ارائه اطلاعات کافی نسبت به حقوق دیگران بی توجه هستند بسیار ناراحت و عصبی بود.

با توجه به اینکه این کارتن را به عنوان نمونه خریداری کرده بود وقتی خیالش از کیفیت محصولات رادان و درستی توصیه دوستش راحت شد سفارش چند کارتن را به نماینده ما داد و رفت و گفت بعد از این تلفنی سفارش میدهد.

متاسفانه در زمینه کاغذ بخصوص کاغذهای رول اعم از رولهای پلاتر و صندوق و فاکس، کم فروشی بسیار مشهودی توسط شرکتهای رقیب صورت میگیرد. در کاغذهای کامپیوتر هم همچنین. کاغذ کامپیوتری از محصولات رقیب در دفتر نماینده ما وجود داشت که یکی از مشتریانش برایش آورده بود. به اسم 2000 برگی خریداری کرده بود ولی 1800 برگ کاغذ داشت. البته من از حوصله ای که به خرج داده بود تا آنها را بشمارد تعجب کردم. ولی مشتری ادعا کرده بود که از اختلاف وزن کارتنها به آن شک کرده است.
خوشحال شدم که زحماتمان موثر بوده است و خوشنام هستیم.
در زمان باقی مانده بر روی جزئیات مربوط به برنامه های افزایش فروش صحبت کردیم و بعد از ناهار خوردن مرا تا فرودگاه همراهی کردند.
تقریبا شرایط برای فشار ما به رقیبان محیا است.
باید قبل از پیاده کردن برنامه فروش با نماینده مشهد هم از نزدیک دیداری داشته باشم تا جزئیات بیشتری که لازم است برای هر دو ما روشن شود بدون هیچ شبهه ای مشخص گردد تا بتوانیم برنامه را با قدرت پیاده کنیم.
با بقیه نمایندگان تلفنی موضوع را مشخص کرده ام.
در مسیر برگشت منظره جالبی از پنجره کوچک هواپیما دیده میشد. لایه ای از ابر در زیر ما و لایه ای دیگر در بالای سر ما قرار داشت و خورشید که کم کم میرفت تا غروب کند در بین این دولایه دیده میشد.

گرچه فعلا با تامین کننده ای که جدیدا میخواهیم همکاری را آغاز کنیم به توافق نهایی نرسیده ایم ولی من محاسباتم را انجام داده ام و فقط برای ایجاد هماهنگی و پیاده سازی استانداردهای فنی و شرایط تولید و بسته بندی و نگهداری است که باید زمان صرف کنیم و بعد از آن امیدوارم بتوانیم با سرعت بیشتری فروشمان را برای جذب ظرفیت اضافی که ایجاد میشود بالا ببریم.

در حال حاضر با مشکل نقدینگی مواجه هستیم.
به سختی چکهایمان را پاس میکنیم در حالیکه به راحتی چندین برابر آنرا طلب کاریم. طلبی که شاید بیش از یک ماه از سررسید آن گذشته است ولی نتوانسته ایم مطالباتمان را وصول کنیم. مشتریان معتبرمان با کمبود نقدینگی و طلبهای سنگینی مواجه هستند که خود به خود فشارشان را به ما نیز منتقل میکنند. فشار ناشی از این مشکل ما را در تسویه بدهی هایمان دچار محدودیتهایی کرده است که اصلا از این شرایط خوشم نمی آید.
امیدوارم زودتر این شرایط پایان یابد.

در این میان در خصوص کاری که در پست قبلی از شما در موردش نظر خواسته بودم بررسی هایی انجام دادم. بازار آن کالا آشفته بازاری است بدتر از کاغذ.
در همین راستا چند ملاقات هم در همین هفته خواهم داشت. فکر کنم بعد از آن بتوانم تصمیم قطعی را بگیرم.

همین جا از همه بزرگوارانی که با توصیه ها و همفکری شان نقطه نظراتشان را با من به اشتراک گذاشتند بینهایت سپاسگزارم.
من در خصوص نام فعالیتی که مربوط به توسعه فعالیتهای شرکت بود تصمیمم را گرفتم.
البته با راهنمایی های شما عزیزان.
نام جدید و دمین جدید برایش در نظر خواهم گرفت ولی در سایتش در کنار لوگو و صفحات معرفی وابستگی آنرا به رادان تحریر عنوان خواهم کرد.
چون اگر تحت همان نام شرکت فعالیت آغاز شود به دلیل تغییر ماهیت تولیدی و تجاری به هر دو لطمه میخورد و اگر هم تحت دو نام کاملا مجزا فعالیت میکردند بدون اشاره به ارتباط این دو، در آن صورت حاصل سالها تلاشی که به اعتبار اندکی منجر شده است بلا استفاده میماند و فعالیت جدید از آن بی بهره بود.
تمام تلاشم را خواهم کرد که قبل از سال جدید کارهایش تمام شود و عملیاتی شود.
از طریق همین وبلاگ در جریانش قرار خواهید گرفت.

۱۳۸۶/۰۸/۱۶

و باز هم طرحی نو

دوشنبه سفری به یکی از شهرهای نزدیک تهران داشتم تا با نماینده آنجا از نزدیک دیدار کنم و مسائل و مشکلات موجود را بررسی کنیم.
با ماشین رفتم و خیلی برایم آرامش بخش بود. کلا خارج شدن از شهر هم برای روح خوب است هم فکر
مسائل زیادی مطرح شد و خوشبختانه برنامه های خوبی برای افزایش فعالیت و توسعه بازار تنظیم کردیم. با دست پری برگشتم و روی برنامه هایش حساب میکنم.

دیروز یک اتفاق بد دیگری را متوجه شدم. شرکت متعلق به برادر یکی از دوستانم که اتفاقا قبلا با هم مذاکراتی داشتیم و میخواستند کارخانه تولید کاغذ به هم پیوسته را راه اندازی کنند و برای مذاکره در خصوص اینکه آیا میتوانند برای ما تولید کنند یا خیر در دفترمان مذاکراتی داشتیم، شرکتی را به ثبت رسانده اند درست شبیه نام شرکت ما. اسم شرکت ما که رادان تحریر است آنها گذاشته اند رایان تحریر.
از برادرشان که دوست من است خواستم تا بررسی کند و موضوع به طور دوستانه حل و فصل شود که کار را به خودم سپرد تا با آنها صحبت کنم.
متاسفانه روابط دوستی هم این وسط است. از طرفی هم به نظرم زیاد کار جالبی نکرده اند. امیدوارم به خیر خوشی این مساله هم حل شود

امروز هم با یکی از شرکتهای تولیدی که از من دعوت کرده بودند برای بررسی پذیرش فروش تولیدات آنها ملاقاتی داشته باشیم قرار داشتیم.
انصافا همه جوره حاضر به همکاری بودند به شرطی که ما فروش تولیدات آنها را تحت نام تجاری خودمان بر عهده بگیریم
قرار شد بیشتر در خصوص دیتیل نحوه همکاری فکر کنیم و نتایج را با یکدیگر مبادله کنیم.
اگر این اتفاق بیفتد حجم تولیدات ما تقریبا 3 برابر میشود. هنوز با ایده آل 4 برابر من فاصله دارد ولی فعلا برای من کافی است.
اصطلاحا داریم به صورت عمودی توسعه میابیم. در صورتیکه به توافق برسیم میتوانم برنامه افزایش فروش را اجرا کنم ولی فعلا قصد دارم تا عید با آنها آزمایشی کار کنم و بعد نسبت به افزایش فروش اقدام کنم چون اگر در وسط کار، برنامه سفارشات ما لنگ بماند نام تجاری مان ضربه میخورد.

دیروز فرصت خوبی بود تا روی ایده ای که داشتم کمی فکر و بررسی کنم. نوعی توسعه افقی است. یعنی محصولاتی مکمل محصولت فعلی را میخواهم به لیست قابل عرضه توسط شرکت اضافه کنم.
چون حجم کار بسیار گسترده میشود و تنوع اقلام قابل عرضه بسیار زیاد خواهد بود در این فکر هستم که آیا تحت همین نام فعالیت را توسعه داده و محصولات جدید را اضافه کنم یا اینکه اصلا یک نام جدید به آن اختصاص دهم؟ منظورم بیشتر یک آدرس اینترنتی جدید است که سوای سایت رادان تحریر باشد. چون در نظر دارم همه فعالیتهایش از طریق اینترنت انجام شود.
نظر شما چیست؟

پ.ن.: راستی داشت یادم میرفت به عرض دوستان برسانم که عزیزانی که نمیتوانند در اینجا کامنت بگذارند و صفحه ای شبیه صفحه Error را میبینند لازم است از کارت اینترنت دیگری استفاده نمایند. ظاهرا برخی سرویس دهندگان اینترنت این بخش را فیلتر نموده اند. پیشنهاد من برای عزیزان تهرانی استفاده از شماره هوشمند 9092303201 است.

۱۳۸۶/۰۸/۱۳

بستگی دارد ...



کلمه و لغت دارای قدرت میباشد
آنتونیو ماچادو (شاعر معاصر اسپانیائی) می گوید: ضربه به ضربه قدم به قدم
ای مسافر راهی وجود ندارد. راه با راه رفتن ساخته می شود
اگر شما به پشت سرتان نگاهی بیندازید تمام چیزی که خواهید دید علامتهائی ازافرادی هستند که روزی پاهایشان این راه را درنوردیده اند.

استاد میگوید:
-بنویسید.حال اگر یک نامه باشد و یا خاطراتتان و یا تعدادی یادداشت به هنگامی که با تلفن صحبت میکنید . مهم نیست اما بنویسید.
نوشتن مارا به خدا و همنوعانمان نزدیک میکند.
اگر میخواهید نقشتان را در این دنیا بهتر درک کنید پس بنویسید. سعی کنید تا روحتان را به صورت مکتوب درآورید اگرچه کسی آنرا نخواند و یا بدتر از آن اگر چه کسی آنرا برخلاف میل شما خوانده باشد. فقط امر ساده ی نوشتن به ما کمک میکند تا افکارمان را سازماندهی کرده تا به روشنی و وضوح چیزهائی را که ما را احاطه کرده ببینیم. یک ورق و یک قلم معجزه میکند. دردهارا دوا کرده رویاها را تقویت کرده و امیدهای از دست رفته را بازمیگرداند

بخشی از کتاب مکتوب اثر پائولوکوئیلو


این نوشته را در جایی خواندم و مرا به این پست قبلی ام برگرداند. بارها آنرا باز خوانی کرده ام. البته قسمت دومش را. و ادامه اش به مباحث اصلی تفکر سیستمی که آینده ای وجود ندارد که کشف شود و امروز است که آنرا میسازیم میرسد. و این یعنی اینکه باید با دقت بیشتر تصمیم بگیریم
نمیدانم آیا از لج باز بودن من است یا از خصلت درونی بودن کانون کنترلی ام است که همیشه فکر میکنم اگر کاری انجام نمیشود اشکال در من است و باید حتما راهی برای انجامش پیدا کنم
جالب اینجاست که تا کنون هم همیشه راهی پیدا کرده ام. و چقدر هم برایم لذت بخش است. نوعی حس پیروزی خاصی است به خستگی اش می ارزد. ولی شاید الان خسته تر شده ام.

برای افزایش وفاداری مشتریانمان برنامه های زیادی از طریق سایت در دست طراحی دارم ولی خوب میدانم که شاید هرگز میزان سرمایه گذاری روی سایت را بالاتر نبرم چون وقتی آدرس اینترنتی به این راحتی به خطر می افتد کل سایت و تمام خدماتش در ریسک پر خطری قرار میگیرند. حال بیایم توسعه اش بدهم و کلی هزینه کنم که چه؟ که راندمان بالا برود؟ که سرویسهایمان توسط مشتری اداره شود و ما کمتر وقت صرف کنیم؟ مگر ضریب نفوذ اینترنت در ایران با 11 میلیون کاربر چقدر است؟ کدام امنیت در پشت ارتباطات اینترنتی قرار دارد؟
و این فکرها آدم را از دل و دماغ می اندازد

بازی همیشگی مشکل وصول مطالبات و پرداخت بدهی ریسک افزایش فروش را بیشتر میکند.
فرصتی فراهم شده تا توان تولید محصولمان بیشتر شود. یک شرکت رقیب تولید کننده میگوید با تمام امکانات برایت کار میکنیم فقط فروشمان را بر عهده بگیر. مسلما تولید بیشتر بدون فروش هیچ فایده ای ندارد و انجام نشود بهتر است. برای افزایش فروش خوب میدانم که اگر امروز اقدام کنم قطعا تا آخر سال حداقل 4 برابرش میکنم. عدد بزرگی است ولی خیلی راحت امکان پذیر و میسر است. عدد 4 برابر را از روی هوا نگفتم.
اما نکته ای که هست آنکه وقتی سرعت گردش پول کند است افزایش فروش به معنای افزایش مطالبات وصول نشده و حتی مطالبات لاوصول و سوخت شده است و این یعنی فشار بدهی بیشتر. دوستی پیشنهاد میداد که چک ضمانت بگیر وقتی وصولی اش به اخیر افتاد بگذار اجرا. شاید راست میگفت ولی قطعا آن مشتری برای همیشه از دست میرفت. تاجرانی که سالها با اعتبار کار کرده اند را نمیشود به خاطر مشکلی که تقریبا عمومیت دارد از لیست مشتریان حذف کرد. آخرش میبینی خودت مانده ای و خودت. همان علی مانده و حوضش خودمان.

وقتی کسب و کار از خودت است انگار قمار باز هستی. حتی وقتی میبازی با قدرت بیشتری برای برنده شدن جلو میروی. بیشتر ریسک میکنی. بیشتر مایه میگذاری.
و شاید بیشتر میبازی. ولی آیا واقعا می ارزید؟ آیا پیروز شدن واقعا همیشه به معنی واقعی همان پیروز شدن است؟
من شخصا خیلی وقتها باخته ام برای اینکه پیروزی را در آن باخت دیده ام. خیلی مهمه که ببازی که دیگری ببره. یعنی برد خودت را در برد دیگری ببینی. و صد البته کاملا بستگی دارد که طرف مقابلت چه کسی باشد. مثلا وقتی پدری به فرزندش میبازد ایا اسم آن واقعا باخت است؟ یا اگر پدری از فرزندش ببرد و بداند که فرزندش از این باخت ضربه میخورد و تاثیرش را در آینده او بداند واقعا برده است؟ کاملا بستگی دارد به خیلی چیزها. و من همیشه به لطف خدا برده ام. حتی وقتی باخته ام
منظورم چیزی شبیه بازی شطرنج نیست که به عمد مهره ای را میدهی که هدف بزرگتری بدست بیاوری
گاها فکر میکنم زیاد نمی ارزد.

فعلا برنامه های تجارت خارجی که قبلا میگفتم مشکلاتی دارد. فکر میکردم با ایجاد شرکتی در خارج از کشور بتوانم به ایران به عنوان یک شعبه نگاه کنم ولی فعلا اجازه تاسیس شرکت و فعالیت تجاری برای کسی با ملیت ایرانی دچار مشکلاتی است. که آن هم ناشی از تحریمها میباشد.
اینکه چقدر کار از دست مناطق آزاد بر بیاید را میتوانم به عنوان یک جایگزین بررسی کنم

آیا می ارزد فرصتهایم را صرف توسعه همین کار کنم؟
در یک دوراهی قرار دارم. بروم داخل بازی یا نه؟
همین قدر بزرگ کافی است؟ یا نه باز هم بزرگتر؟ اصلا بزرگ هستیم یا نه؟ شرکتمان را میگویم.
ظاهرا این نوشته آقای پائولوکوئیلو کار دستم داده است. بهتر است ننویسم. اینکه مجبور هستم موقع نوشتن سانسور کنم اذیتم میکند. منظورم سانسور سیاسی و ... نیست. به هر حال همه دوست نیستند و شاید برخی دنبال نقطه ضعفی برای زدن بگردند. چه چیزی بهتر از نوشته های خود آدم.
ولی اگر قرار باشد کس دیگری باشی بهتر است نباشی

نمیدانم شاید کمی خسته شده ام.

شنهای روان در بادهای کویر کمی عقلم را صیقل داد ولی باید اساسی خودم را ریست کنم.
اینجور مواقع هم معمولا فرصتها مثل باران میبارند. چون میدانند تمرکزم روی مباحث مختلف است. اگر فکرم باز بود و میتوانستم خوب تمرکز کنم هیچ فرصتی پیش نمی آمد
باید کمی خونسرد و صبور باشم. فقط همین.

فعلا وقت این حرفها نیست. هیچ راه دیگری نیست جز توسعه. برای توسعه سیستم اتوماسیون و فروش مان با شرکتی که مدیر عاملش از دوستان صمیمی ام است قرار دارم. تا دیر نشده باید حرکت کنم. یک تغییر اساسی در سیستم فروش و مالی شرکت به جهت افزایش توانایی در پاسخگویی به فروش بیشتر. سایتمان را هم به همین منظور توسعه خواهم داد
ادب نمیشه این پسر...

۱۳۸۶/۰۸/۰۵

مدیریت روابط مشتری

روز چهارشنبه اولین جلسه دادگاه رسیدگی به شکایت ما از فیزیک نظری بود که متاسفانه به دلیل عدم حضور نماینده فیزیک نظری قضات محترم به صحبتهای ما گوش دادند و قرار شد تا دوباره جلسه دیگری برگزار شود تا نماینده فیزیک نظری هم باشد.
ظاهرا همه چیز به نفع ما است. اسناد و مدارکمان هم کامل است. فعلا که معلوم نیست جلسه بعدی کی باشد تا تازه آن هم شکل بگیرد یا خیر و اگر شکل بگیرد حکم چه باشد و کی ابلاغ شود و کی اجرا شود و ... خلاصه این قصه ظاهرا طولانی است
فعلا که بسیاری از سرویسهای ما از روی دمین جدید اجرا نمیشوند. چون خیلی از تنظیمات برنامه های سایتمان را باید تغییر دهیم
برای توسعه فعالیتهای وب شرکت وسوسه شده بودم ولی ظاهرا زیاد بودن محدودیتها دارد شوق و ذوقم را کم میکند. تا چه پیش آید.

برای ارسال مقاله ام به اولین کنفرانس CRM یا همان مدیریت روابط مشتری دو دو دل بودم. چون میخواستم هم برای این کنفرانس و هم برای دومین کنفرانس بازاریابی مقاله ام را بفرستم بخصوص که فکر میکردم حرف جدیدی در این دو موضوع دارم ولی بعد منصرف شدم و فقط مقاله CRM را فرستادم
دیدم بهتر است تمرکزم را برای پرداختن به پایان نامه حفظ کنم و تمامش کنم
در مقاله ام به مدیریت روابط مشتری از دید تفکر سیستمی پرداخته ام. به عبارتی معتقدم تا زمانی که ندانیم اصلا مشتری ما کیست و چیست و کجاست روابط بلند مدت مشتری شاید زیاد اهمیت نداشته باشد
مدیریت روابط مشتری یک نرم افزار نیست. بلکه موضوع بسیار مهم این است که توجه داشته باشیم CRM یعنی مدیریت کردن رابطه با مشتری. یعنی موضوع بحث در خصوص رابطه با انسانها است
اینجا استفاده از نرم افزار و تکنولوژی صرفا به عنوان یک تسهیل کننده و به منظور پردازش داده های جمع آوری شده از مجموعه سلیقه ها و خواسته های یکایک مشتریان مورد استفاده قرار میگیرد.
بیشتر نرم افزارهای مدیریت روابط مشتری کشورمان یک بانک اطلاعات از تماسهای مشتریان هستند. من اسمش را گذاشته ام CCD یعنی دیتا بیس تماسهای مشتری
مدیریت یا اداره نمودن رابطه با مشتریان باید به نزدیک کردن محصول و خدمت به سلیقه خاص یکایک مشتریان و یا طیف گسترده ای از سلیقه های مشابه منجر شود تا در نهایت محصول به دلیل آنکه طیف بیشتری از خواسته ها و نیازهای مشتری را برآورده میکند بتواند از نظر مشتری محصول با کیفیت تلقی شده و در نهایت منجر به افزایش فروش و سهم بازار گردد
بعدها در این باره بیشتر خواهم نوشت

۱۳۸۶/۰۷/۳۰

آمازون و سرویس اشتراک کالا در سایت رادان

در یکی از سایتها کتابی را پیگیری میکردم که در نهایت از طریق لینکی به سایت آمازون رسیدم.
چیزی که توجه من را جلب کرد سرویس جدید آمازون بود که البته در نسخه بتا عرضه شده بود با اسم Subscribe & Save
چیزی که خیلی برایم جالب بود آن بود که عین همین سرویس را سالها پیش (شاید 5 سال پیش) من برای اولین بار طراحی کردم و در سایت فروشگاه شرکتم رادان آن را پیاده کردم.
و اینکه امروز آنها نسخه البته بسیار ساده مشابه سرویس ما را پیاده کرده بودند بسیار برایم جالب بود.

البته فعلا و موقتا سرویسهای ما به خاطر مشکل دمین زمین گیر شده است ولی میتوانید سایت فروشگاه قبلی ما را در آدرس http://radanonline.com/index.asp ببینید.
برای تست سرویس ما یا کالایی را انتخاب کنید یا مستقیما لینک زیر را ببینید:
http://radanonline.com/product.asp?g1code=2&g2Code=3&g3Code=2 و گزینه اضافه به سبد اشتراک را کلیک کنید

اسم سرویسمان اشتراک کالا میباشد که از طریق منوی خدمات در سایت مان به آدرس فعلی www.radanonline.com قابل مشاهده است
البته خیلی خیلی بعید است که از ما اقتباس کرده باشند چون اولا سرویسی که ما ارائه میدهیم در مقایسه با سایت آمازون به مراتب جزئیات بیشتر و انتخابهای بهتری در پیش روی مشتری قرار میدهد در ثانی اصلا بعید است که به سایت یک شرکت ایرانی سر بزنند ببینند چه ایده ای دارد. حتما بر حسب ضرورت و نیاز به آن رسیده اند

ایده این کار هم زمانی به ذهن من رسید که در یک روز چند مجله ای که مشترک بودم با هم توسط پست تحویل شد. من اصولا مجلات بسیار زیاد و متنوعی را از چاپ و بسته بندی و کاغذ و مدیریت گرفته تا کامپیوتر و ... را مطالعه میکنم. چون به نوعی برای به روز ماندن به مطالب تخصصی هر کدام نیاز دارم. خلاصه در آن روز اتفاقا سفارشات خرد و ریز زیادی هم به ما رسیده بود که بیشترشان تکراری بود. ناگهان این فکر به ذهنم رسید که وقتی مردم مجله را مشترک میشوند چرا کالایی که دائم نیاز دارند را مشترک نشوند؟
و اینگونه بود که سرویس اشتراک کالا در سایت رادان متولد شد.

در حالی که به دلیل مشکل دمین و احساس نا امنی توسعه وب در ایران کاملا از توسعه سایتمان منصرف شده بودم، مشاهده اینکه چند گام از پیشتازان تجارت الکترونیک دنیا جلوتر بوده ایم مرا تشویق کرد تا یک بازنگری دیگری در تصمیم خودم انجام دهم

محسن خان عزیز هم لطف کرده اند و خبر داده اند که سایت ویکی پدیا در جستجوی عبارت بیماری هلندی، علاقمندان را به یکی از پستهای وبلاگ من در این خصوص ارجاع میدهد.
در اینجا ببینید
محسن جان خبر جالبی بود. شیرینی اش طلبت

۱۳۸۶/۰۷/۲۳

بازگشت از سفر کویر

جذابیتهای طبیعی کشورمان فوق العاده است و صنعت توریسم میتواند یکی از پردرآمدترین سرمایه گذاری ها باشد. به هر گوشه ای از سرزمین پهناور ایران عزیزمان که میرویم علاوه بر زیبایی های طبیعی گوشه ای از تمدن کهن این مرز و بوم را نیز مشاهده میکنیم
سفر کویر تجربه ای بود که شاید به ندرت در زندگیم تکرار شود.
پیاده روی با پای برهنه بر روی ریگهای داغ در سکوت مطلق در روز، و شبی پر ستاره در اعماق تاریکی صحرا، که برای من مبتدی تشخیص ستاره قطبی یا دب اکبر و دب اصغر را مشکل میکرد فرصت خوبی بود برای فراموش کردن زمان و جدا شدن از همه آنچه که در کوله پشتی کوچکم جایی به آنها اختصاص نداده بودم تا در عالم بی خبری از همه جا، کمی به زندگی و فلسفه آن فکر کنم.
فرصت خوبی برای افزایش تمرکز و جدا شدن از همه درگیری هایی بود که مجال اندیشیدن را از آدم میگیرند
هر جا که مقدار کمی آب یافت میشد حیات در آنجا جریان داشت. اینجا بود که مفوم عبارت "آب مایه حیات است" را به خوبی میتوانستیم درک کنیم.
عکس زیر را با موبایلم از منظره غروب آفتاب در پشت رملهای شنی روستای مصر واقع در دشت کویر انداخته ام:



هنگام غروب آفتاب ریگهای رو به آفتاب داغ و ریگهای پشت رملهای شنی که در سایه قرار گرفته بودند بسیارخنک بودند . اختلاف دما تا این حد حتی بر روی شنهای یک تپه واقعا شگفت انگیز بود
در کل سفر بسیار جالب و جذابی بود که آنرا به همه شما توصیه میکنم
برای تجربه کردن این سفر منحصر به فرد با دوست عزیزم جناب آقای دکتر نجفی تبار به شماره موبایل 09121079644 تماس بگیرید. مطمئنم که به شما هم خوش میگذرد

در مورد محلی که رفته بودیم (هتل مازیار آتشونی در روستای گرمه) در اینجا و اینجا و اینجا و اینجا مطالب جالبی درج شده است

دوست عزیزی در خصوص مالیات و منظور من از حل و فصل مسئله مالیاتی در پست قبلی، طی کامنتی سوالی پرسیده اند که باید به عرضشان برسانم که:
خیر منظور من دادن رشوه نبود. بلکه منظورم این بود که در یک مذاکره یا مباحثه بسیار اعصاب خرد کن، داشتیم چانه میزدیم تا بدون هیچگونه دفتر و سندی که در اداره مالیاتی گم شده است و ما رسیدش را هم داریم و آنها همچنان از ما برای اثبات ادعایمان میخواستند که اسناد گم شده را پیدا کرده و به حوزه جدید ارائه کنیم، مبلغ مالیاتی که به ما تحمیل شده بود را کم کنیم و چون معمولا سر ممیز چنین اختیاری را دارد ولی ممیز ندارد، لذا یک ضلغ این مباحثه سر ممیز بودند که خوشبختانه از حداکثر تخفیفی که یک سر مییز اختیار دارد اعمال نماید بهره مند شدیم.
در مورد رشوه، باید عرض کنم که خدا را شکر تا به امروز دیناری رشوه به کسی پرداخت نکرده ایم

۱۳۸۶/۰۷/۱۷

سفر سه روزه به کویر

فردا به اتفاق چند تن از همکلاسان عازم کویر هستیم. سفری سه روزه که به پیشنهاد جناب آقای دکتر نجفی تبار، همکلاسی عزیزمان که علاقه زیادی هم به اکوتوریسم دارند، تقریبا در تیر ماه برایش برنامه گذاشته شد و جایمان رزرو گردید
برای من که تاکنون کویر و کویر نوردی را تجربه نکرده ام باید سفر جالبی باشد
جای دوستان عزیزمان که همراهمان نیستند خالی خواهد بود

کتاب چگونه تبلیغات موفق بسازیم کتاب جالب و پر محتوی "چگونه تبلیغات موفق بسازیم" با تلاش فراوان دوستان عزیزمان جناب آقای امیر بختایی و سرکار خانم شادی گلچین فر ترجمه شده است

که اطلاعات کاملتر و نحوه سفارش را میتوانید از طریق وبلاگشان به آدرس : http://advercross.mihanblog.com/Post-285.aspx مطالعه نمایید

روند قضایی سایتمان آغاز شده است. فعلا دمین http://www.radanonline.com/ را هم برقرار کردیم تا مشتریان سایت فارسیمان مستقیما از آن طریق خدماتشان را دریافت کنند و البته هنوز برخی خدماتمان مثل قبل قابل استفاده نیست و تغییر همه لینکها زمان میبرد.
البته چون میدانم دمین دوباره بر میگردد ترجیح میدهم دست به چیزی نزنیم تا دوباره روی دمین خودمان سرویس را برقرار کنیم. شما را در جریان امور مربوط به باز پس گیری دمینمان قرار خواهم داد.

راستی برای اطلاع به عرضتان برسانم وزارت محترم بهداشت درمان و آموزش پزشکی اداره ای در شهرک غرب دارد که کارش تایید مدارک فارغ التحصیلان خارج از کشور است. به برادرم(اینجا http://alirezamojahedi.blogspot.com/2007/09/blog-post_22.html را بخوانید) گفته اند برای اینکه بخواهی در ایران اجازه فعالیت بگیری باید علاوه بر امتحان جامع به مدت 2 سال (34 واحد درسی) در یکی از دانشگاههای کشور در شهرستانها درس بخوانی!!
یعنی از او میخواستند که کنار دانشجویانی که هنوز میخواهند دندانپزشک شوند قرار بگیرد در حالیکه مطمئن نیستیم سطح دانش استادی که باید به او تدریس نماید از او برتر باشد در عین حالیکه علاوه بر آنکه مسعود از طرف دانشگاهش به عنوان مدرس برای برگزاری کارگاههای لیزر در دندانپزشکی منطقه آسیا و خاورمیانه انتخاب شده است تا کارگاههای آموزشی برای معرفی و آموزش این تکنیک به دندانپزشکان کشورهای این مناطق برگزار نماید و به عنوان رئیس بخش جراحی لیزر دهان و دندان در اولین کلینیک لیزر آسیا که به زودی و متاسفانه به جای ایران، در امارات با سرمایه گذاری سعودی ها راه اندازی خواهد شد نیز انتخاب شده است در حالیکه خودش مایل بود با سرمایه اندک خودش این کلینیک را با حمایت بانکها در تهران راه اندازی نماید (تقصیر ندارد فکر میکند در ایران هم مثل بانکهای سایر کشورها به همین راحتی با نرخ مناسب وام میدهند).
به نظرم به هر حال وقتی نتواند در کشور خودش کار کند و به هموطنانش خدمت کند انتخاب دیگری برایش باقی نمیماند.

بگذریم. خبر خوب آنکه امروز بالاخره توانستیم مالیات مربوط به سال 84 را که هنوز اسناد و مدارکمان پیدا نشده، تکلیفش را مشخص کرده و پرونده اش را ببندیم.
بعد از چند روز علاف شدن و سر و کله زدن با کارمند بی نوایی که مسئولیت کلی از گونی های انباشته شده روی هم مملو از دفاتر و پرونده های مالیاتی شرکتهای مختلف را بر عهده داشت متوجه شدیم که هنوز دفاتر رسمی ما به آن قسمت گونی شده نرسیده است و احتمالا یکجایی در همین دور و برها قرار است به زودی به آنها بپیوندد چون اسممان در هیچ دفتری نبود
اداره دارایی جدید در خیابان نفت میرداماد، هم رقمی را به عنوان مالیات از ما مطالبه میکنند که با علم به اینکه سوابقمان را خودشان گم کرده اند میگویند اگر اعتراض دارید سوابقتان را بیاورید! خلاصه جنگ اعصاب و اتلاف وقت مفت و الکی. انگار خودشان را مسخره کرده اند. به هر حال بعد از کلی چک و چونه زدن با ممیز و سر ممیز و این یکی و آن یکی قبول کردند که مبلغ را کاهش دهند و قال قضیه کنده شود.
حالا ما شانس آورده ایم دفاترمان قبول شده است و گرنه که نور علی نور بود.
اصولا باید ظرف یکی دو ماه آینده مدارک سال 85 ما مورد بررسی قرار بگیرد که البته بعید میدانم. فعلا باید بعد از مدتی دوباره پیگیر دفاتر و اسناد مالی سال 84 شرکتمان بگردیم

این آگهی جالب را هم امروز در اینجا دیدم. شما هم ببینید:


Advertising Agency: Air >> Agency Location: Brussels, Belgium >> Creative Director: Michel Vandyk >> Art Directors: Anthony Hirschfeld, Nam Simonis >> Copywriters: Nam Simonis, Anthony Hirschfeld >> Photographer: Paul Ruigrok >>

۱۳۸۶/۰۷/۱۲

تنبل نرو به وبلاگ، وبلاگ خودش می آید

تقریبا کارهای عقب مانده را جبران کرده ام.
تصمیم داشتم بازنگری یا به عبارتی از نو ساختن خدمات و سرویسهایمان را آغاز کنم و بعد از آن نیز بروم سراغ سایتمان و طرحی نو در اندازم که دیدم با توجه به اینکه کار پایان نامه خودش به حد کافی تمرکز ذهنی میخواهد، لذا تصمیم گرفتم فعلا تمرکز اصلی را به پایان نامه ام اختصاص بدهم که در مدت زمان محدودی باید پایان یابد و بالاخره تمام شدنی است ولی خوب میدانم که اگر ذهنم در زمینه خدمات و بخصوص سایتمان فعال شود به این زودی ها کار تمام نمیشود و ذهنم درگیر خواهد شد و ایده های جدید از راه میرسند.
بیش از پیش قصد دارم از این وبلاگ برای انتقال مباحث مدیریتی استفاده کنم و سعی خواهم کرد مطالبم به بیشتر به کار خود مدیران ارشد یا مسئولان سازمانها و شرکتهای کوچک و بزرگ بخورد.
واقعیت امر خودم از تبدیل شدن وبلاگ به دفترچه خاطرات زیاد راضی نیستم گرچه یکی از هدفهایم هم از این وبلاگ ثبت نکات مهم در طول تجارب مدیریتی ام است.

اما برگردیم به پستی که در خصوص خوانده شدن این وبلاگ بدون مراجعه مستقیم نوشته بودم. ظاهرا خیلی ها از آن اصلا اطلاع نداشتند و از این موضوع استقبال کرده اند و برخی نیز از من خواسته اند که توضیحات بیشتری در خصوص نحوه استفاده از این ابزارها ارائه کنم.

ساده ترین راه برای اطلاع از به روز شدن این وبلاگ ان است که آدرس ایمیلتان را در فرم زیر بنویسید تا وقتی وبلاگ به روز شد از طریق ایمیل با خبر شوید:




اگر هم از ایمیلهای هات میل یا مسنجر مایکروسافت استفاده میکنید کافی است روی لینک زیر کلیک کنید:

LiveMessage Alerts


راه حل ساده دیگر آن است مطالب جدید را در وبلاگ یا سایت خودتان بخوانید. برای این کار کافی است کد داخل این خانه را کپی کرده و هر جایی که دوست دارید در سایتتان نمایش داده شود در متن کدش بچسبانید. دو امکان برایتان وجود دارد. برای آنکه فقط عناوین را ببینید از کد زیر:


و برای آنکه عنوان و چند سطر از ابتدای هر پست را ببینید از کد زیر استفاده کنید:


یکی از بهترین راه ها هم استفاده از RSS خوانهاست که تنوع آنها هم زیاد شده است و گوگل و یاهو نیز این امکان را برایتان فراهم کرده اند. کافی است متناسب با RSS خوان خودتان روی یکی از لینکهای زیر کلیک کنید:

RSS Feed for Posts


Add this Blog to Google
Add this Blog to MyYahoo!
Subscribe in NewsGator Online

امیدواریم با استفاده از این ابزارها هیچ پستی از این وبلاگ را از دست ندهید و بدون نیاز به زحمت افتادن جهت مراجعه به اینجا، هم همیشه پستها جدید را میخوانید و هم لازم نیست هرچند وقت یکبار به اینجا سر بزنید که آیا به روز شده است یا خیر

۱۳۸۶/۰۷/۰۳

کار دمین مان به دستگاه قضایی کشید

با پیگیریهایی که در خصوص دمین سایت شرکتمان www.radan.ir داشتیم سازمان فیزیک نظری قبول کردند که اشتباهی رخ داده است ولی دقیقا تایید نمیکنند که اشتباه کجا بوده است چون بانک اطلاعاتی آنها اصلا به پرداختهای ما مطابقت ندارد ولی تلویحا قبول دارند که ممکن است این اشتباه تکرار شود ولی ریاست آنجا گفتند که حتی در این شرایط هم چون دمین توسط کسی ثبت شده است نمیتوانیم آنرا از آنها بگیریم!!
فردی در اصفهان این دمین را برای شرکتی در مشهد که اتفاقا کارشان خرید و فروش دمین است ثبت نموده است. مشخصات ثبت کننده و تصویر سایت ما از طریق www.who.is قابل مشاهده است
ایشان به من پیشنهاد دادند که با آنها تماس بگیریم و از آنها بخواهیم دمین را به ما پس بدهند و یا آنکه شکایت کنیم
جون من به کسی تا به حال باج نداده ام لذا راه حل دوم یعنی پس گرفتن دمین از طریق دستگاه قضایی را انتخاب کردم.
با وکیل صحبت کردم. دادگاهی ویژه دعاوی اینترنتی وجود دارد که اتفاقا سریعتر هم به مشکلات رسیدگی میکند.
آنطور که وکیل میگفت با مدارکی که داریم مشکل به راحتی حل خواهد شد.
بعید میدانم در دستگاه قضایی کار به سرعت و سهولت پیش برود اما میدانم که به یاری خدا هم دمین مان را پس میگیریم هم خسارت وارد شده را

۱۳۸۶/۰۶/۳۱

اولین ایرانی متخصص لیزر در دندانپزشکی

دکتر سید مسعود مجاهدی نسب به عنوان شاگرد اول اولین گروه از متخصصین لیزر در دنداپزشکی دنیا که از دانشگاه آخن آلمان فارغ التحصیل میشدند برگزیده شد و به عنوان اولین ایرانی صاحب این تخصص گردید.
او بعد از آنکه در رشته جراحی دندانپزشکی در دبی فارغ التحصیل شد برای طی نمودن دوره تخصصی دو ساله لیزر در دندانپزشکی در آلمان پذیرفته شد.
وی همزمان توانست تخصص ایمپلنت را نیز در برجسته ترین دانشگاه ایپلنت دنیا در سوئیس طی نماید.
هفته قبل مسعود در جمع همکلاسانش که اولین متخصصین استفاده از لیزر در دندانپزشکی دنیا هستند به عنوان شاگرد اول انتخاب شد و نام ایران و ایرانی را سربلند نمود
مسعود به دعوت پروفسور دانشگاهشان با توجه به پیش زمینه تحصیلی او در زمینه علوم آزمایشگاهی، تحقیقاتی در زمینه درمان زخم و مسائل خونی با استفاده از لیزر را در مقطع PhD آغاز نموده است.

لازم دیدم تبریک این افتخار را که با تحمل زحمات و مشقتهای بسیار زیادی بدست آمده و موجب سربلندی همه اعضای خانواده گشته است را در اینجا ثبت کنم
مسعود جان امیدوارم همواره با تنی سالم و دلی شاد به عالیترین درجات علمی دست یافته و همیشه با عزت و سربلندی زندگی کنی

۱۳۸۶/۰۶/۲۹

استانبول شهر هزار مسجد

استانبول را حتما باید ببینید. شهر زیبایی است.
وقتی میدیدم که چطور از کوچکترین اثار باستانی شان حفاظت میکنند و از آن به وسیله توریستها کسب درآمد میکنند حسرت میخوردم
سعی میکنم آنچه دیدم را تیتر وار بنویسم و تفسیر نکنم وگرنه پستم خیلی طولانی میشود:

یکی از چیزهایی که جلب توجه میکرد فراوانی پرچم بود که علاوه بر آنکه در جلوی اماکن عمومی نصب شده بود بسیاری از خانه ها هم از پنجره هایشان آویزان کرده بودند و من برای اولین بار دست فروشی را دیدم که سایزهای مختلف پرچم را میفروخت. مردم بسیار ملی هستند و به ملیتشان اهمیت میدهند.

روزهای آخر سفرمان مصادف بود با ایام مبارک ماه رمضان. همه رستورانها باز بودند و هیچ منعی از این لحاظ وجود نداشت در حالیکه به گفته لیدرهای تور و سوالاتی که از خود مردم میکردند قریب 90 درصد آنها روزه دار هستند. رستورانها برای پاسخ دادن به توریستها و یا افرادی که به هر دلیلی روزه دار نیستند مثل قبل به سرویس دهی مشغول بودند.

من در طول اقامت یک هفته ای در این شهر حتی یک معتاد هم ندیدم. از مردم هم که سوال میکردم میگفتند بسیار کم است. راستش من از هر فرصتی برای تقویت زبان استانبولی استفاده میکردم و چون آذری زبان هستم خیلی خوب میتوانستم ارتباط برقرار کنم و هر بار فرصتی پیش می آمد از اوضاع ترکیه از مردمشان سوال میکردم.

با آنکه شب ورودمان اتوبوسمان در ساعت 2 بامداد ما را به هتلمان میرساند ولی میدیدم که به راحتی زنان در خیابان به تنهایی تردد دارند و کسی مزاحمشان نیست. کلا در طول اقامتم ندیدم که ماشینی به خانمی چراغ بدهد و یا جلوی کسی توقف کند یا بوق بزند.
راستش را بخواهید چیزی که به عنوان زنان خیابانی در تهران میبینیم اصلا در آنجا وجود نداشت و برای همین زنان و دخترانی که در خیابانها تردد میکنند از امنیت بالایی برخوردار هستند و مزاحمت در خیابان جرم محسوب میشود.

لیدر ما در اتوبوس به دفعات توصیه میکرد که مراقب جیب بر ها و کیف قاپها باشیم. با توجه به حس ششم قوی خانمها در پیدا کردن انواع و اقسام بازارهای محلی و لوکس و ... تقریبا در محلات گوناگونی پیاده روی های کیلومتری داشتیم (معمولا خانمها در زمان خرید نه تنها خسته نمیشوند بلکه متوجه زمان و مسافت هم نمیشوند) و حتی برای یک مورد احساس نا امنی و جیب بری نکردیم و ندیدیم. در حالیکه اینجا در اولین روز بعد از برگشتنمان که به دفترم می آمدم از موتور سوارانی که در پیاده رو میراندند وحشت میکردم که کیفم را نقاپند. ببخشید یادم رفت تفسیر و مقایسه نکنم

اتوبوس و تراموا به قدری تردد را تسهیل کرده است که اصولا نیازی به خودرو سواری نیست. عمده خیابانها ترافیک روان و خلوتی داشتند. پمپهای بنزین تقریبا خالی بودند و عمده خودرو ها دیزلی بودند. جا دارد یاد آوری کنم که مساحت استانبول بیشتر از تهران است و جمعیتش در زمانی که ما آنجا بودیم 17 میلون نفر بود (جمعیت ساکن در شهر)

هنگام بازدید از مساجد تاریخی خانمهای توریست موظف بودند از روسری آبی رنگی که در اختیارشان قرار میگرفت استفاده کنند. در حالیکه همه توریستهای آلمانی و اروپایی و غیر مسلمان به احترام مسجد روسری را در سرشان نگه داشته بودند تنها قشری که بعد از ورود رو سری ها را در دوششان انداخته بودند دختران جوان مسلمان ایرانی بودند. علتش را خودتان بررسی کنید.

به هر حال گفتنی بسیار است. هر دلار برابر با 1.24 لیر جدید ترکیه بود. تقریبا 750 تومان. در آمد یک معلم یا یک کارمند ساده بانک حدود 750 تا 800 لیر است و با این پول میتوانند اجاره بهای 500 لیری و هزینه های عمومی برق و آب و زندگی را بپردازند و حتی پس انداز داشته باشند

پول ایران در مقابل لیر جدید ترکیه ضعیف است. قیمت هر لیتر بنزین تقریبا 1800 تومان و هر بطری یک لیتری آب معدنی 560 تومان بود. به پول خودشان 0.75 لیر بود. وقتی تبدیل میکردم قیمت بسیار گران به نظر میرسید.
برایم جالب بود که رابطه دلار و ریال و درهم امارات و لیر ترکیه تناسبی با هم نداشتند. به نظرم ناشی از قطع ارتباط ارزش ریال با دلار است که دولت با کنترل ارزش دلار این اختلاف را ایجاد کرده است. اصولا یک بطری نیم لیتری اب معدنی در امارات که 250 تومان است باید با قیمت یک بطری نیم لیتری آب معدنی در ترکیه که 370 تومان است و آن هم با یک بطری نیم لیتری آب معدنی در ایران تقریبا برابری کند ولی اینگونه نبود

به هر حال سفر خوبی بود و برای همه شما آنرا آرزو میکنم.
دوستی به نقل از روزنامه همشهری میگفت که خانه ستارخان را در تبریز به منظور ساخت و ساز ویران کرده اند. یادم افتاد که در حتی ساعتهای خانه آتا تورک (رهبر ترکیه که جمهوری ترکیه را شکل داده است) به ساعت فوت او تنظیم شده اند. یا خبرهای مختلفی که از تخریب یا دزدیده شدن آثار باستانی مان در جراید میشنویم

در فرودگاه امام خمینی مدت زیادی منتظر ماندیم تا نوبت تاکسی ما برسد. تاکسی بسیار کم بود و علت هم این بود که بسیاری از ماشینها با کمبود بنزین مواجه بودند و نمیتوانستند به فرودگاه برسند. راننده تاکسی که از شرکت خصوصی بود میگفت شرکت هیچ کاری برایمان نمیکند و میگوید باید برای سرویس بروید در حالیکه بنزین نداریم و آزاد هم خیلی سخت گیرمان می آید!! جهت اطلاع فرودگاه امام خمینی از دو سرویس تاکسی که یکی خصوصی است و یکی دولتی استفاده میکند و هر دو با کمبود تاکسی مواجه بودند.
همشهری هم نوشته بود که کمبود بنزین سرویسهای مدارس خانواده ها را نگران کرده است
یاد پمپ بنزینهای خالی کشور ترکیه ای که حتی یک چاه نفت هم ندارد افتادم. باز یادم رفت قرار نبود در این پست مقایسه کنم وگرنه باید بحث تحریم و ... را هم پیش میکشیدم.
اینکه عوضش ما داریم تحریم میشویم و آنها نه

۱۳۸۶/۰۶/۲۰

رادان منتخب جشنواره نام و نشان تجاری برتر ایران

دبیرخانه اولین جشنواره نام و نشانهای برتر ایران طی فکسی به ما اعلام نمودند که در ارزیابی های صورت گرفته توسط این جشنواره نام تجاری ما نیز به عنوان نام و نشان برتر انتخاب شده است و از ما میخواستند که پروسس را تکمیل کنیم.
خبرش خیلی خوشحال کننده است ولی راستش تلخی ثبت غیر مجاز دمین ما هنوز آنقدر هست که این خبر نتواند کاممان را شیرین کند.
فعلا که منتظر جواب فیزیک نظری به نامه هستیم تا نسبت به آن جواب مدارکمان را ارئه کنیم و اگر خدا کمک کند آدرس دمین مان را پس بگیریم

امروز عصر عازم ترکیه هستم. میروم بازار آنجا را هم برسی کنم. هم خریدارانش را هم تامین کنندگانش را. بیشتر به عنوان بازار آتی در تجارت خارج از ایران برایم اهمیت دارد.
و البته چون خانوادگی میرویم فکر کنم خانمم فرصت زیادی برایم باقی نگذارد که بتوانم بازاری غیر از بازار مد نظر ایشان را سر بزنم!! به هر حال بازار داریم تا بازار و اصولا هر آنچه خانمها اظهار بفرمایند در اولویت بسیار بالاتری قرار دارد و اطاعت واجب است (مگر جرات داریم در پاسخ مکث کنیم چه برسد به اینکه حتی فکر سرپیچی به سرمان بزند). امیدوارم کار دمین با سرعت انجام شود تا این سفر آرامش خاطری ایجاد کند

۱۳۸۶/۰۶/۱۹

دمین شرکتمان فعلا مال ما نیست!!

اتفاق جالبي برايمان افتاده است. درست در زماني که داشتيم سيستمهاي امنيتي فيزيکي شرکت را تقويت ميکرديم با يک نا امني بزرگ ديجيتالي مواجه شديم و آن اينکه دمين شرکتمان توسط سازمان فيزيک نظري مجري دامنه هاي دات آي آر به اشتباه پاک شده و بلافاصله هم توسط شخص ديگري در اصفهان ثبت شده است.!!
تقارن اين دو کار به طور همزمان کمي عجيب است. با اینکه دمین ما 5 ساله بوده ولی بعد از 3 سال آنرا پاک کرده اند. ظاهرا دیتابیس آنها هم دستکاری شده است. فعلا که پيگيرش هستيم تا ببينيم چقدر طول ميکشد.
آن هم درست بعد از بازديد من از نمايشگاه دبي و نياز به از دست ندادن مکاتبات بعد از نمايشگاه.
اميدوارم سايتمان خيلي زود به وضعيت سابق خودش برگردد


چند نفر از دوستان اظهار لطف کردند و با ايميل در خصوص پستي که در باره زيان شرکتها در تعطيلي ها نوشته بودم سوالاتي مطرح کردند که مثلا چرا به ضرر است و ...
در پاسخ به اين بزرگواراني که قبول زحمت فرمودند و برايم ايميل نوشتم عرض کنم که اصولا هزينه هاي شرکتها به دو دسته ثابت و متغير تقسيم ميشود.
هزينه هاي متغير هزينه هايي هستند که به ازاي هر يک واحد محصول يا سرويسي که شرکت انجام ميدهد یا تولید میکند ايجاد ميشود. به عبارتي اگر شرکت هيچ کاري نکند هزينه متغيري هم ندارد و اگر يک محصول توليد کند معادل همان يک محصول هزينه برق و استهلاک دستگاه و ميزان نفر ساعت دستمزد و مواد اوليه هزينه ميبرد و به نوعي همان بهاي تمام شده را محاسبه ميکنند
هزينه ثابت هم هزينه هايي هستند که چه شرکت کار بکند و چه کار نکند بايد بپردازد مثل هزينه اجاره محل يا حقوق کارکنان اداري هزینه برق یخچال یا کامپیوترها و ... که مستقيما در خود محصول تاثيري ندارند ولي کل مجموعه شرکت براي بهتر سرويس دادن به مشتري به آنها نياز دارد
معمولا هم در حسابداري صنعتي محاسباتش اينگونه انجام ميشود که حساب ميکنند در روز چند عدد محصول ميتوان توليد کرد يا چند سرويس و خدمت را ميتوان پاسخ داد و هزينه هاي ثابت را بر آن ميزان تقسيم ميکنند.

اکنون وقتي شرکتي با کاهش یا عدم توليد چه به علت نقص ماشين آلات يا کمبود مواد يا تاخير حضور کارکنان يا تعطيلات مواجه ميشود چون تعداد توليد يا ارائه خدمت در ماه يا سال کم ميشود لذا هزينه هاي ثابت همان ماه یا سال تقسيم شده به تعداد توليد عدد بزرگتري خواهند بود و اين باعث ميشود هزينه هاي توليد و هزینه های شرکت افزایش یابد. در نتيجه بهاي تمام شده بالاتر رود
به عبارتي چون تيراژ و تعداد توليد کمتر ميشود و شرکت مزيت رقابت در قيمت را از دست ميدهد.
در نتيجه علاوه بر آنکه قدرت رقابت شرکت کاسته ميشود شرکت مجبور است هزينه هاي اجاره محل و حقوقها را پرداخت نمايد در حاليکه عملا کاري صورت نگرفته است.
تا جايي که يادم است در وبلاگ به انديش (اگر اشتباه نکنم) ايام کاري و تعطيلات در ايران را محاسبه کرده بود و به عدد تعداد روز کاري 220 يا کمتر از آن رسيده بود. يعني اگر همه تعطيلات را کم ميکرديم از 365 روز سال چيزي در حدود فقط 200 روز کاري داشتيم که البته اگر تعطيل شدن روزهاي بين دو تعطيل (مثلا تعطيل شدن روز پنجشنبه به خاطر مصادف شدن روز چهارشنبه با روز تعطيل) را هم محاسبه کنيم روزهاي کاري به مراتب کمتر خواهند شد.
براي همين هم بهاي تمام شده کالاي ايراني اغلب بالاست ضمن آنکه از ديگر عوامل تاثير گذار در بهاي تمام شده بايد نوسانات نرخ ارز و هزينه هاي بيمه و بين بانکي ناشي از فشارهاي سياسي و عدم تامين به موقع مواد اوليه و افزايش دستوري حقوق و دستمزدها و تحميل شدن هزينه هايي نظير دو ماه عيدي و پاداش و ... (آن طور که من محاسبه کرده ام براي 12 ماه کار هر کارگر چيزي در حدود 16 ماه مجموع حقوق و مزايا پرداخت ميکنيم) را نيز محاسبه کنيم.
بگذريم از اينکه در زمينه تجارت بين المللي نيز به دليل آنکه ما روزهاي پنجشنبه و جمعه را تعطيل هستيم و بقيه کشورهاي شرقي و غربي شنبه و يکشنبه را عملا فرصت تعاملات بين المللي فقط به روزهاي دو شنبه و سه شنبه و چهارشنبه محدود ميگردد. یعنی فقط 3 روز در هفته با دنیا میتوانیم کار کنیم. لازم به ذکر است که امارات تعطيلي پنجشنبه خودش را به شنبه تغيير داده است تا اين فاصله را کم کند.
جلو و عقب شدن ساعتها هم علاوه بر آنکه موجب صرفه جویی در مصرف انرپی میشود بدلیل همزمانی ساعتهای رسمی با دنیا و حفظ اختلاف زمانی نیز موجب میشود فرصت بیشتری برای تعاملات بین المللی داشته باشیم
بیراه نروم.
امیدوارم توضیحات مختصر و احیانا گنگ ناشی از تاثرات از برآورد مسائل ناشی از از دست رفتن دمین مان مفید واقع شده باشد.


۱۳۸۶/۰۶/۱۳

دستاوردهايم از نمايشگاه كاغذ در دبي

با اينكه عصر از سفر برگشتم و خيلي هم خسته هستم ولي چون مطالب پراكنده زيادي در ذهن براي نوشتن دارم كه اگر نمينوشتمشان ديگر شايد حوصله و فرصت نوشتنشان را پيدا نميكردم لذا تا قبل از فردا ميخواهم ماحصل سفر دبي را بنويسم
مطلب واقعا خيلي زياده و نميدونم از كجا شروع كنم.
بهتره با اين عكس شروع كنم: تصوير بلندترين برج دنيا در حال ساخته شدن



هنوز در حال ساخت است و ميگويند همين حالا دارد از بلندترين برج دنيا جلو ميزند. پايه هاي جلوي تصوير هم مربوط به خطوط متروي دبي هستند كه به سرعت در زمين شني دبي در حال پيشروي است

روز اول نمايشگاه و در زمان افتتاح رسمي آنجا بودم. در طول بازديد از غرفه هاي مختلف در آخر به اين جمع بندي رسيدم كه فعلا از داخل ايران نميتوانم يك شركت بين المللي شوم. نه كه نميشود بلكه فعلا من نميتوانم. يعني من در اين فضا به نظرم نميتوانم شركتم را بين المللي كنم (اين را نوشتم تا به شركتهايي كه توانسته اند بر نخورد. به هر حال يا من استثنا هستم و بلد نيستم يا آنها استثنا هستند و توانستند و راه و چاه را بلد بودند).

از همه تلخ تر آنكه (البته منطقشان درست است) دبي را به عنوان مركز تجاري خاور ميانه قبول دارند و حاضر نيستند به ايران حتي نگاهي بياندازند و حتي برخي به طور كاملا علني ميگويند كه چون چشم انداز و افق بلند مدتي در روابط با ايران يا از طريق ايران نميبينند ترجيح ميدهند روي دبي سرمايه گذاري كنند كه ريسك كمتري داشته باشند
بسيار برايم تلخ بود. گرچه قبلا هم اين موضع مشخص بود ولي نه به اين شدت. بسيار سخت است كه با توضيح بيشتري بنويسم. اميدوارم خودتان روي موضوع عميق شويد و مطلب را بگيريد

امارات به مركز تجاري خاور ميانه تبديل شده است و شايد در چند دهه آينده جوامع بين المللي نيازي به مراوده تجاري با ايران نداشته باشند. ايران با همه امكانات فراوان در تامين نيازهاي منطقه ديگر حتي يك بازار جذاب هم براي فروش كالا نخواهد بود (به خاطر روابط ديپلماتيك و فشارهاي ناشي از تحريمهايي كه آغاز شده است) و مفهوم اين جمله بسيار تلخ است و نوشتن چنين چيزي بسيار سخت.
ظاهرا كشورهاي مخالف سخت در تلاش هستند تا اهميت اقتصادي ايران را در جامعه بين الملل كمرنگ تر نمايند و به قولي ايران را در همه زمينه ها دور بزنند و سرمايه گذاري هاي عظيم در امارات و قطر و بحرين و عمان در جنوب و افغانستان و حتي جمهوري آذربايجان در شرق و شمال به نظرم در همين راستا است

ظاهرا قانون جديدي هم براي اعمال فشار بيشتر اقتصادي با محدود كردن روابط تجاري امارات با ايران در شرف تصويب در دولت امارات است. خبرش را در اينجا نيز ميتوانيد بخوانيد.
http://www.econews.ir/main1.asp?a_id=29927

من اميدوارم به همت كارآفرينان ايراني و تلاش دولت هرچه زودتر اين وضعيت تغيير كند. گرچه بعيد ميدانم كارآفرينان به تنهايي كاري از پيش ببرند چون اين دولت است كه ميتواند روابط سياسي و اقتصادي بين الملل كشور را بهبود بخشيده و تنظيم نمايد و تغييرات لازم را اعمال كند
به هر حال تغيير فضاي كسب و كار كار كارآفرين يا يك و يا چند شركت نيست. كار دولت است و به نظرم استارتش در بهبود روابط بين الملل زده ميشود

مجله شماره 35 مواد شيميايي شهريور 86 در صفحه 54 اش مطلبي را از مصاحبه با مدير عامل شركت توسعه صنايع پلاستيك ايران ذكر كرده است با عنواني بسيار گويا " توليد كننده واقعي از همه جا رانده و از همه جا مانده است"

بسياري از غرفه داراني كه حتي ميخواستند روي ايران فكر كنند از مشكل تعاملات بين بانكي گلايه ميكردند. بيشترشان از عدم وجود آينده اي اميدوار كننده براي تجارتشان با ايران ناراحت بودند.

امارات كه فقط يك مرز آبي بسيار كوچك با ما فاصله دارد حتي گلهايش را از هلند وارد ميكند و ما نتوانسته ايم حتي يك قدم كوچك در بازار آنجا حتي براي ميوه و سبزي (گل كه سهل است) ايجاد كنيم.

شايد بد نياشد بدانيد كه سراميكهايي كه در جبل علي توليد ميشوند و بعيد ميدانم حتي از درصد كوچكي از مزايا و امكانات منابع طبيعي كارخانجات ايراني برخوردار باشد محصولاتش تماما به اروپا و مخصوصا ايتاليا و همه منطقه خاور ميانه صادر ميشود و اصلا فروش داخلي ندارد و مديرش ميگفت حيف است كه فرصت ساخت و سازهاي داخل امارات را از دست بدهيم و در فكر ايجاد كارخانه اي با 5 برابر ظرفيت براي پاسخ به نيازهاي داخل امارات بود.

دبي كه كل جمعيتش تازه دارد به يك و نيم ميليون ميرسد (جمع دبي و شارجه نزديك به 2 ميليون نفر است) فقط نزديك به 30 ميليون نفر ساكن غير مقيم دارد (مثل توريست و كارگر و ...)

وقتي در دفتر يكي از تجار آشناي امارات در مورد محصولات ايران صحبت ميكرديم ماجراي يكي از بهترين و با كيفيت ترين محصولات پزشكي ايراني را كه به مراتب از نوع آمريكايي اش بهتر است را شنيدم كه فقط و فقط به صرف ايراني بودنش خريدار ندارد!!! در حاليكه هيچكس در خصوص كيفيتش شكي ندارد ولي مشتري تا نام ايران را ميشنود از خريدش صرف نظر ميكند.
تصور كنيد احوال مرا وقتي كه ميشنيدم ايشان حتي آن كالا را به نصف قيمت پيشنهاد داده و باز هم از خريدش امتناع كرده اند.
اينها حرفهاي بازار گرم كن يك تاجر نيست. مداركش موجود بود.
عامل اصلي اش هم اين است كه هر كسي ميتواند در بازارهاي خارجي دست فروشي كند و نام محصول ايران را بد نام كند و كمتر شركت ايراني قواعد ماركتينگ و حضور موثر در بازار را ميداند و آنها هم كه ميدانند با قوانين متغير نميتوانند برنامه ريزي بلند مدت داشته باشند و باز همين عامل باعث ميشود به منافع كوتاه مدت فكر كنند و شرايط براي محصول ايراني هميني ميشود كه شده است.

با اين اوصاف تصور صادرات كاغذهايمان از ايران را بوسيدم و گذاشتم كنار.
اما حتما روي توليد در خارج از كشور كاغذهايمان براي ورود به بازارهاي بين المللي بطور جدي كار خواهم كرد. با همان نام تجاري و البته بدون درج ساخت ايران!! نمونه هاي واقعي براي اين كار زياد داريم. مثلا كوكا كولا ساخت مشهد. روي صادرات كلاسورهاي بايگاني و زونكنها از ايران هم همزمان فعاليت خواهم كرد. شايد از طريق فعاليت در دبي بتوان مشكلات صادرات زونكن از ايران را هم دور زد و كالاي ساخت ايران را بتوانم به آنجا برسانم

پس از بررسي هاي ابتدايي و اگر نتايج مطالعات اوليه مثبت بود شايد لازم باشد يك ماه يا دو ماه مستقيما در بازار آنجا باشم و كارها را برنامه ريزي كرده و از نزديك پيگيري كنم.
اگر جواب خوبي گرفتم كار را با نيروي بيشتري در آنجا دنبال خواهم كرد و اگر هم نتيجه نگرفتم فكر ديگري ميكنم
در هر حال بايد در بازار بين المللي فعاليتم را شروع كنم. چه بهتر كه با برند خودمان غير مستقيم هم كه شده مجبورشان كنم از كالايي با نام تجاري ايراني (نه لزوما ساخت ايران) با احترام ياد كنند. حداقل محصولات شركت ما بايد اينگونه باشند.
ميخنديد؟
حالا ميبينيم

۱۳۸۶/۰۶/۰۶

نفت داريم. اين هفته يك روز كمتر كار كنيد

در آستانه 10 ساله شدن شركت قصد دارم كاركنان را با خانواده بفرستمشان مسافرت. مثلا مشهد.
البته شايد چون تعداد كاركنانمان زياد نيست اين امكان برايم فراهم است ولي قطعا درآمدمان هم متناسب با تعداد كاركنانمان است و ساير شركتها هم اگر بخواهند ميتوانند.
از روزي كه اين تصميم اعلام شد و حتي اولويتها هم مشخص شد دلگرمي كاركنان بيشتر شده است
شايد تاثيرش به خاطر اين باشد كه به نوعي بيش از گذشته خود را در منافع شركت سهيم ميبينند و حس ميكنند كه آنها هم بهره اي بيش از مزدشان از اين شركت ميبرند.

تعطيلي اجباري دولت و به عبارتي پاداش دولت براي تعطيل كردن 5 شنبه هم كار دستمان داده است. براي روز شنبه كلي چك داريم كه بايد پاس شوند و از آن طرف خيلي از بدهكاراني كه بايد تا آخر هفته تسويه ميكردند سفر و تعطيلات بانكها و ... را بهانه كرده اند و مطالبات معوقمان بلا تكليف مانده اند
چاره ديگري نداريم. اميدواريم حداقل روز شنبه بدهي هايشان را پرداخت كنند . به هر حال اين خسارتها شايد به دولت وارد نميشود كه به اين راحتي كار تعطيل ميشود.

برنامه سخنراني خانه مديران هم جالب بود. كاش ميشد همه شما را ميهمان ميكردم.
يكي از نكات جالبي كه جناب آقاي دكتر وطن پرست، سخنران اين جلسه مطرح كردند اين بود كه اصولا MBA خواندن اصلا شوخي نيست و از آن مهمتر هر كسي نميتواند استاد MBA باشد. يعني يك نفر استاد دانشگاه بدون تجربه عملي نميتواند استاد رشته MBA باشد.
درست مثل دانشگاههاي ايران كه حتي برخي موارد از اساتيدي استفاده ميشود كه در عمرشان حتي يك خودكار هم نفروخته اند.
اين عزيز ميفرمودند كه حتي اساتيد EMBA كه اصلا بايد حداقل 15 سال سابقه اجرايي داشته باشند و اصلا در دانشكده هاي EMBA كتاب و جزوه آماده اي مطرح نميشود. (اين را يكي از دوستانم كه در دانشگاه كارلتون ام بي اي ميخواند نيز ميگفت) و كساني كه در اين دانشكده ها تدريس ميكنند همواره كيسهاي عملي خودشان را مطرح ميكنند و چون دانشجويان EMBA هيچكدام دانشجوي محض نيستند و حداقل از يك سابقه كاري 5 تا 10 سال بهره مند هستند به خوبي جذب مسائل ميشوند و اين كيسها همانجا حل شده و پاسخش در شركت مورد نظر به اجرا گذارده ميشود. (درست مثل ما!!!)
البته سخنراني ايشان موضوعش دگرگوني بود ولي خب صحبتهاي حاشيه اين جلسات معمولا جذابيتهاي خودش را دارد.

حرف از دگرگوني شد امروز چراغهاي هميشه چشمك زن زير پل كريمخان كار ميكردند و چندين پليس در محل حاضر بودند تا متخلفان تغيير ناگهاني! كاركردن چراغها را كه بدون توجه به چراغ قرمز از آن عبور ميكردند را جريمه كنند. تغيير ناگهاني يعني همين!
از همه جذاب تر صحنه اي بود كه راننده اي به خيال اينكه كساني كه پشت چراغ ايستاده اند پخمه هستند و رانندگي بلد نيستند وقتي از خط ويژه با نيشخند داشت به ريش ديگران ميخنديد با يك موتور كمين كرده پليس مواجه شد و همانجا دو قبضه جريمه اش كردند و اينبار متلكهاي رانندگان منتظر در پشت چراغ شنيدني بود.

متاسفانه سفرم بعد از اين تعطيلات است و اين تعطيلات از اين بعد هم به من ضرر زد.
گرچه اينگونه به هم خوردن برنامه ها از طرفي هم خوب است چون فرصتي است كه برنامه هاي معوق را كمي جلو بيندازم.
اميدوارم شما هم از اين تعطيلات به خوبي استفاده كنيد. عيدتان هم مبارك باشد. كاش هميشه مردم مشغول جشن گرفتن باشند.

ظاهرا بلاگر امكان پست كردن ويدئو را هم فراهم كرده است. كم كم وبلاگ دارد از رسانه ها جلو ميزند.

۱۳۸۶/۰۶/۰۲

آغاز آشنايي با توگاف

دبيرخانه هشتمين كنفرانس بين المللي مديران كيفيت مثل هميشه مرا شرمنده نموده و اين بار دو سري مجموعه مقالات كنفرانس هشتم را برايم ارسال نمودند. در همينجا يكبار ديگر از محبتشان تشكر ميكنم.
همچنين برايم بروشور مربوط به نهمين كنفرانس بين المللي مديران كيفيت را كه با چهاردهمين كنفرانس سازمان كيفيت آسيا و اقيانوسه همزمان در تهران برگزار خواهد شد نيز برايم فرستاده اند.
خبر كاملش هم در سايتشان http://www.qm-conference.comقرار گرفته است كه ميتوانيد مطالعه نماييد

يك خبر خوب هم آنكه چند وقتيست كه فعاليتهاي انجمن بين المللي مديران ايراني و شبكه نشر دانش در ايران آغاز شده است. انجمن بين المللي مديران ايراني و شبكه نشر دانش از مديران برجسته ايراني فعال در خارج از كشور دعوت ميكند كه در سفرهايشان به ايران يك برنامه سخنراني را برايشان ترتيب دهد تا تجاربشان به مديران ايراني منتقل شود.
حركت بسيار خوب و خلاقانه اي است. قبلا چند برنامه در دانشگاه شريف برگزار شده است

Going to Iran Giving a Talk?

يكي از برنامه هايشان همين يكشنبه 4 شهريور از ساعت 30 : 17 الي 30 :20 در خانه مديران واقع در سازمان مديريت صنعتي برگزار خواهد شد.
آدرسش خيابان وليعصر نبش جام جم، مركز آموزش سازمان مديريت صنعتي ميباشد
سخنرانش هم آقاي دكتر رامين وطن پرست مديرارشد بخش تحقيقات شركت Nokia Palo Alto ميباشد كه با موضوع رهبري دگرگوني سخنراني خواهند فرمود
اين لطف از طريق خانه مديران در حقم شده است كه دو نفر را با خودم ميهمان ببرم
اگر علاقمند هستيد به من خبر دهيد تا ترتيبش را بدهم و با هم در آنجا از سخنراني ايشان استفاده كنيم. از حالا اولين دو نفري كه به من خبر بدهند برنده هستند!! حضورتان را با كامنت خبر دهيد. شماره تلفنتان را هم ايميل كنيد تا اگر لازم بود براي آدرس با هم تنظيم كنيم. بقيه دوستان گلايه نكنند. بگذاريد به حساب جايزه كساني كه زودتر از شما اين وبلاگ را خوانده اند! اميدوارم فرصتي پيش بيايد تا بتوانم همه شما را دعوت كنم

امروز آخرين سمپوزيوم ما با جناب آقاي دكتر سميع زاده در خصوص بررسي مدل TOGAF برگزار شد.
به جز يك دوره دو روزه اصول مذاكرات كه با آقاي دكتر حيدري خواهيم داشت ديگر هيچ برنامه اي در دانشگاه ندارم ولي بايد از فرصت استفاده كنم و پايان نامه ام را تمام كنم.
موضوع TOGAF از سلسله مباحث رويكرد سيستمي كه به طراحي سازمان آينده اشاره ميكند ميپردازد و به عبارتي در همان راستا ميباشد.

متاسفانه به دلايلي اين موضوع خوب باز نشد و به آن عميقا پرداخته نشد كه البته فرصتش هم نبود ولي به من خط جديدي داد تا بيشتر به آن بپردازم و در خصوصش مطالعه كنم كه از اين بابت از جناب آقاي دكتر سميع زاده سپاسگزارم كه موضوع جديدي را براي سمپوزيومشان انتخاب نموده بودند
شما نيز اگر علاقمند باشيد ميتوانيد موضوع را از طريق سايتش دنبال كنيد. آي بي ام هم در توسعه قابليتهاي آن كارهاي زيادي انجام داده است. اينجا و اينجا را ببينيد. مقالات بيشتر را از طريق سرچ خود سايت آي بي ام بدست خواهيد آورد
جناب آقاي مسعود نيك نژاد ، پيرو ايميلي كه در پاسخ به شما فرستادم شايد لينكهاي فوق كمكتان كند

جناب آقاي محمدرضا باقري، از نامه شما و لطفتان سپاسگزارم. كتابتان ظاهرا خيلي خوب ترجمه شده است و البته كه كتاب با ارزشي است.
متاسفانه شماره تلفن نگذاشته بوديد
با من تماس بگيريد تا از نزديك در خصوص چاپ كتابتان از طريق انتشارات ما با هم گفتگو كنيم. فكر ميكنم كتابتان فروش خوبي داشته باشد. منتظر تماستان هستم

راستي حرف از كتاب شد با خودم فكر ميكردم واقعا كتاب در ايران گران نيست. درست است كه حرف از اين است كه به علت گراني كتاب مردم كتاب نميخوانند ولي كتاب در مقايسه با ساير اقلام اصلا گران نيست. مثلا يك كورس تاكسي دربستي در تهران هزينه اش با قيمت يك كتاب برابري ميكند.
درست است كه از نظر اقتصادي بيشتر مردم حتي توان اختصاص آن پول را هم ندارند ولي خود كتاب اگر در سبد خريد خانواده ها جايي باز ميكرد واقعا هزينه اي بيشتر تحميل نميكرد در حاليكه هزينه يك ظرف ماست يا حتي چند بطري نوشابه يا آب معدني با هزينه كتاب تفاوت زيادي ندارد. به نظرم كافي نبودن درآمد عده زيادي از اقشار جامعه (به دهكهاي درآمدي توجه كنيد)، نامناسب بودن محتوي كتب منتشر شده و البته نداشتن آرامش رواني و زندگي پر استرس از عوامل كم بودن خواننده كتاب باشد. تامين معاش واقعا فرصت زيادي از وقت زندگي مردم را به خود اختصاص داده است.

۱۳۸۶/۰۵/۲۹

درباره سمينار مديريت خدمات

امروز با توجه به گسترش بازارهاي رقابتي در جهان و تاثير آن در اقتصاد كشور و همچنين توجه شركت‌هاي توليدي و خدماتي به اهميت ارائه خدمات برتر، ضرورت توجه و طراحي سيستم‌هاي مديريت خدمات و خدمات پس از فروش دوچندان شده است.
سازمانهايي كه تا ديروز در فكر جذب مشتريان جديد بودند، امروز به دنبال افزايش سطح رضايت مشتريان هستند. در شرايطي كه خدمات پس از فروش به عنوان يكي از عوامل موفقيت شركتها شناخته مي‌شود، در كشور ما هنوز توجه زيادي به اين مقوله نشده است.

امروزه از خدمات به عنوان يكي از مهمترين عوامل ارتقاي مشتريان راضي به مشتريان وفادار و خدمات پس از فروش به عنوان عامل بسيار مهم در اتقاي مشتري ناراضي به مشتري وفادار نام برده ميشود.

اين دوره يكي از جديدترين مباحث مديريت عمليات را كه تا به حال در كشور ما بر روي آن كمتر كار شده است, مطرح مي نمايد. مديران و كارشناسان واحدهاي خدماتي ضمن شركت در اين دوره با اصول, مباني و تكنيك هاي نوين مديريت خدمات آشنا مي گردند تا بتوانند استارتژي هاي مشتري محور خود را بر اين اساس برنامه ريزي نمايند

اگر شما مديري هستيد كه همواره حفظ مشتري و ميزان وفاداري او از چالشهاي اساسي شما بوده است از اين برنامه استفاده زيادي خواهيد برد.
اين برنامه براي هر دو گروه مديران توليدي و خدماتي كاربرد دارد و ارتباطي با اندازه سازمان، نوع صنعت، موقعيت جغرافيايي يا ماموريت شركت شما ندارد.

- اين دوره در ساختمان جديد آموزش موسسه مطالعات بهره وري و منابع انساني برگزار خواهد شد.
- به شركت كنندگان اين دوره گواهينامه حضور در "سمينار دو روزه مديريت خدمات" صادر ميگردد.
- بدليل محدوديت تعداد شركت كننده اولويت بر اساس تاريخ ارسال فيش ثبت نام ترتيب داده خواهد شد. ثبت نام كنندگان خارج از ظرفيت به دوره بعدي منتقل خواهند شد.

براي استفاده خودتان و دوستانتان از اين سمينار همين امروز اقدام كنيد

چگونه بدون آنكه وارد اين وبلاگ شويد نوشته هاي جديدش را بخوانيد؟

يكي از عذاب آورترين كارها اين است كه از بين 100 وبلاگي كه مورد علاقه تان است دائم بايد به آنها سربزنيد و بيشتر اوقات هم با درب بسته مواجه شويد و ببينيد كه هنوز به روز نشده است.
تكرار اين كار ساعتها وقت شما را ميگيرد.
ابزارهاي مختلفي براي خواندن وبلاگها بدون مراجعه مستقيم به آنها وجود دارد كه كمابيش با آنها آشنا هستيد و من قصد ندارم آنها را توضيح دهم ولي در مورد وبلاگ خودم اين پست شما را از مراجعه دائمي به اين وبلاگ رهايي ميدهد و ميتوانيد بدون نگراني از دست دادن حتي يك پست هميشه در جريان مطالبم قرار بگيريد.

من اين ابزارها را در قسمت پايين وبلاگم در جدولي درج كرده ام.
ستون سمت راست اين جدول همانگونه كه مشاهده ميكنيد (دگمه End را فشار دهيد يا صفحه را تا انتها پايين ببريد) يك سري موتورهايي است كه در اين وبلاگ مورد استفاده قرار گرفته است. كاري با آنها نداريم.

دومين ستون از دست راست زماني به كارتان مي آيد كه وبلاگ يا وب سايت داشته باشيد. كافي است كدهايي كه داخل آن خانه ها قرار دارد را عينا در سايتتان در جايي كه مورد نظرتان است كپي كنيد تا هيشه آخرين پستهايم جلوي چشمتان باشد

ستون سوم را حتما ميشناسيد. بيشتر ابزارهايش براي خواندن وبلاگ از طريق RSS است.
كافي است روي اسم برنامه آر اس اس خوان خودتان كليك كنيد تا وبلاگم به آن اضافه شود و بعد از آن هر وقت به روز شد شما خلاصه اي از پستم را ميبينيد

ولي ساده ترين راه البته بعد از آر اس اس خوان، دريافت يك ايميل به محض به روز شدن وبلاگم است.
كافي است آدرس ايميل خودتان را در خانه مربوطه بنويسيد تا به محض اينكه مطلبي نوشتم از طريق ايميل با خبر شويد.
به همين سادگي!

توصيه ميكنم از برنامه RSS خوان newsgator.com استفاده كنيد. بسيار مفيد است با امكان گروه بندي و پوشه سازي متعدد
اگر هم خواستيد ميتوانيد از آر اس اس خوان خود گوگل يا ياهوو نيز استفاده كنيد كه لينك هر دو باز در ستون سوم هست

اميدوارم با اين ابزارهاي ساده هميشه در اين وبلاگ به روز بمانيد

۱۳۸۶/۰۵/۲۴

آغاز ثبت نام سمينار مديريت خدمات

سمينار مديريت خدمات كار ثبت نامش را رسما از امروز با درج آگهي در روزنامه هاي ايران و جام جم آغاز كرد. شركت مشاوره مديرت راهبران دانش و انديشه مديران برگزاري اين سمينار را بر عهده گرفته است.
با توجه به استقبالي كه تا كنون شده است برآورد ميگردد تعداد ثبت نام كننده زيادتر شود لذا با تغييراتي در برنامه، سالن بزرگتري در همان محل مركز آموزش موسسه مطالعات بهره وري و منابع انساني تدارك ديده شد و از طرفي به منظور حفظ كيفيت سمينار چون نميخواهم تعداد شركت كننده خيلي زياد شود ممكن است سمينار در دو دوره مشابه برگزار شود و عينا تكرار شود.
با توجه به اينكه برگزار كننده ديگر خود من نيستم لذا اگر قصد شركت در اين برنامه را داريد همين امروز اقدام كنيد تا خداي نكرده شرمنده شما نشوم.

اگر هم دوست داريد به عنوان حامي حضور داشته باشيد ميتوانيد از صفحه حاميان سمينار در جدول گزينه مورد نظر خود را انتخاب نموده و فرم را تكميل كنيد

آگهي سمينار را هم ميگذارم اينجا تا اگر خواستيد توزيعش كنيد.

دريافت فايل

صفحه اصلي سمينار هم از طريق آدرس http://service.htm.ir دردسترستان قرار دارد و همه اطلاعات مورد نياز و فرم ثبت نام در آن درج شده است

ديروز ملاقاتي با مدير سايت فروش بليطهاي قطار رجا داشتم.
براي همفكري جهت چاپ بليط قطارهايشان كمي با هم صحبت كرديم.
ظاهرا قصد دارند بليطهاي صادره از طريق سيستم اينترنتي را از طريق كيوسكهايي كه در دستگاههاي راه آهن نصب خواهد شد پرينت كرده و مسافر بليطش را همانجا دريافت نمايد
بعد از آنكه كمي در خصوص مسائل فني بليطها كه كاغذ خاصي هم خواهند داشت صحبت كرديم طبق روال هميشگي من كه از هر دري بخصوص درب سيستمها سخني ميگويم بحث به سيستم صدور بليطهايشان كشيده شد و من نظر خودم را در خصوص اينكه از اين كيوسكها براي ادامه پروسس سايت اينترنتي استفاده نكنند بلكه ابزاري باشد براي فروش مستقيم به روش ديگري، گفتم و خلاصه بحث به اينجا رسيد كههمين را هم كه الان دارند با من همفكري ميكنند در اصل نتيجه تصميمات 5 سال قبلشان است!!
اينكه حتي تغيير ساده طرح بليط يكسال است كه طول كشيده است!!!
از من خواستند كه براي طراحي سيستم يكپارچه كمكشان كنم ولي بعدا قانعشان كردم كه من براي كارهاي دولتي اينچنين و پروسس هاي چند ساله به درد كاري نميخورم.
چون عادت دارم كار را جمع و جور كنم و اصولا كار معطل كسي نشود و وقتي قرار است به خاطر يك طرح بليط 1 سال وقت صرف شود ديگر خود كار هم لوث ميشود و هم كهنه. چون قطعا در عرض كمتر از يكسال تغييرات ديگري به ذهن ميرسد كه ديگر قابل پياده كردن هم نيستند چون هنوز طرح اولي به بار ننشسته است.
خودشان هم متاسف بودند. البته اگر از آنهايي بودم كه در كنار كارهاي اينچنين با لفت پيدا كردن كار پول مفت هم بخورم قطعا برايم فرصت خوبي بود.

۱۳۸۶/۰۵/۱۷

نمايشگاه كاغذ دبي

بالاخره با محل اجراي دوره آموزشي مديريت خدمات به توافق رسيديم و برنامه قطعي شد كه آگهي اش را در پست قبلي مشاهده فرموديد
لطفا اگر ميتوانيد آنرا به ديگران نيز معرفي كنيد و حتي ميتوانيد يكي از طرحهاي اسپانسري را هم انتخاب كنيد. بيشتر به خاطر اين است كه لطفتان را جبران كنم

ظاهرا از اقبال خوبم نمايشگاهي در دبي با عنوان Paper Arabia برگزار خواهد شد كه فكر ميكنم بسيار براي من به جهت شناخت بهتر محيط رقابتي خارج از كشور كمك كند و چه بسا بتوانم با شركتهايي زمينه هاي همكاري ايجاد كنم.
فكر ميكنم براي بررسي زمينه هاي صادرات كاغذ فرصت بسيار ارزشمندي برايم فراهم شده است.
در آنجا اتفاقا با چند تاجر براي صادرات زونكن هم صحبتهايي خواهم كرد تا بازار آن را هم بسنجم.
به هر حال يا صادر كننده محصولات خودم ميشوم يا نميشوم و تكليف خودم را با بازار خارج از كشور مشخص ميكنم.
خصوصا با اين شرايط اقتصادي فكر ميكنم اين امكان هم هست كه بين كشورهاي ديگر تجارت كنم. يعني از كشوري بخرم به كشور ديگري بفروشم.
چون يكي از تز هاي من اين است كه لزومي ندارد يك شركت ايراني براي صادرات يا بهتر است بگويم براي كسب سهم تجاري در بازارهاي خارجي حتما از ايران صادر كند بلكه ميتواند به بازار ايران هم به عنوان بازار يكي از كشورهايي كه به آنها فروش دارد بنگرد.

فعلا امروز خستگي اين آخرين امتحان را در كنم تا بعد ببينم باز چه خوابي براي خودم ميبينم

دوره جامع آموزشي و كاربردي مديريت خدمات

دوره آموزشي كاربردي 2 روزه
مديريت خدمات

چقدر در حفظ مشتريان ناراضي موفق بوده ايد؟
چگونه ميتوان وفاداري مشتريان را افزايش داد؟
فرقي نميكند كه كسب و كار شما صرفا خدماتي باشد يا اينكه از خدمات در كنار محصولاتتان استفاده ميكنيد. اين دوره يكي از جديدترين مباحث مديريت عمليات را كه تا به حال در كشور ما بر روي آن كمتر كار شده است, مطرح مي نمايد. مديران و كارشناسان واحدهاي خدماتي ضمن شركت در اين دوره با اصول, مباني و تكنيك هاي نوين مديريت خدمات آشنا مي گردند تا بتوانند استراتژي هاي مشتري محور خود را بر اين اساس برنامه ريزي نمايند

تاريخ برگزاري: 14 و 15 شهريور 1386
محل برگزاري: ساختمان جديد آموزش موسسه مطالعات بهره وري و منابع انساني
ارائه كننده: عليرضا مجاهدي

براي كسب اطلاعات بيشتر و ثبت نام و يا حمايت از اين سمينار به آدرس
http://service.htm.ir
مراجعه فرماييد

به دليل محدوديت ظرفيت كلاسها (كلاس 24 نفره) ثبت نام بر اساس اولويت صورت ميگيرد.
.براي استفاده از اين دوره كاربردي همين امروز اقدام كنيد

ثبت نام

۱۳۸۶/۰۵/۱۵

تكه پاره هايي از هفته اي كه گذشت

اين روزها بيشتر وقتم صرف آخرين امتحانمان شده است كه بايد به عنوان تكليف خلاصه يك كتاب تعيين شده را در قالب 80 اسلايد پاور پوينت تنظيم نمايم، يك طرح كسب و كار تجاري بنويسم و به 9 سوالي كه استاد تعيين نموده است پاسخ تشريحي بنويسم و اگر وقت كردم براي امتحان هم حاضر شوم!

ولي از كار هم غافل نيستم. مطالب و پيام 3 آگهي براي يكي از محصولاتمان را تنظيم كردم كه زحمتش را به آتليه مجهز شار جناب آقاي زاهد عزيز (وبلاگ شار) دادم. اين روزها تبليغات چي بسيار كم است عوضش تا دلتان بخواهد گرافيستي كه كار تبليغاتي ميكند داريم.
ايشان از جمله افراد كم يابي هستند كه هم به جوانب مختلف گرافيك تسلط دارند و هم به جنبه هاي تبليغاتي آگهي مسلط هستند و اين براي من خيلي خوب است.
حداقلش اين است كه خيالم راحت است. اينها را ننوشته ام كه اگر ايشان خواندند تخفيف بدهند. بلكه فقط براي اين نوشتم كه به شما معرفي كنم تا اگر كاري در اين خصوص داشتيد از تجاربشان استفاده كنيد.

قصد دارم در اولين فرصت چهارچوب كلي سايت شركتمان را نهايي كنم تا اجرايش كنيم
فعلا فروشگاهمان دوباره عملياتي خواهد شد تا بعد از آن ساير امكاناتمان را برايش مهيا كنم و بسپارمش به دست برنامه نويس
بيشتر قصد دارم همه خدماتمان را به صورت يكپارچه در سايت ارائه دهم تا از اين طريق به افزايش وفاداري مشتريان و افزايش فروش محصولاتمان بيشتر كمك شود

مشغول تنظيم برنامه سمينار دو روزه مديريت خدمات هم هستم. فعلا برنامه اش قطعي نشده است ولي به محض اينكه محل برگزاري تاييد نهايي را به من فرستاد به شما اطلاع خواهم داد. چركنويسش را ميتوانيد در اينجا ببينيد و يا اگر خواستيد از همين حالا براي رزرو اسپانسري اقدام كنيد.
كسي ميتواند به من در ساخت بنري كوچك با فلش براي تبليغ اين سمينار كمك كند تا اگر كسي خواست لينك كند از آن استفاده كند؟
اگر از امكانات برگزار كننده راضي باشم دوره آموزشي قيمت گذاري را هم همانجا برگزار خواهم كرد.

قصد دارم بعد از آن روي پايان نامه ام كار كنم تا به موقع تمامش كنم. ميخواهم همزمان روي كتاب كردن آن هم كار كنم تا به فاصله اندكي كتابش هم آماده چاپ شود. كتاب جديد قيمت گذاري و ترجمه اي كه قبلا گفته بودم + كتابي كاملا كاربردي در خصوص مديريت نام تجاري هم برنامه هاي بعدي ام است
راستي حرف از كتاب شد اين را اضافه كنم كه اگر كتابي داريد كه ميخواهيد منتشرش كنيد يا دوستي را ميشناسيد كه چنين قصدي دارد انتشارات ما حاضر است بدون دريافت هزينه هاي ناشر و فقط با هزينه هاي كتاب و كاغذ و چاپ آن را برايتان چاپ كند.
به هر حال دم دستتان باشد بهتر است. تا سرمان شلوغ نشده دست به كار شويد.

بعد از خبر آزاد شدن صادرات كاغذ مكاتباتم را با چند نفري كه قبلا درخواست قيمت و ... كرده بودند و نتوانسته بوديم جواب دهيم آغاز كردم كه خوشبختانه از يكي از تجار بحريني مكاتبات تعقيب شد و نمونه هايي را برايش فرستادم.
خودم هم ميدانم سنگي است در تاريكي ولي اگر مزيت رقابتي داشته باشيم حتما براي همه منطقه ميتوانيم كاري از پيش ببريم. تا چه پيش آيد...

هميشه كارهاي درون ذهنم بيش از فرصتم است و براي همين هميشه در حال دويدن هستم
البته كاش هميشه اينجور دويدنها باشد و نگراني از بابت سلامتي كسي نداشته باشم
براي همين به روز كردن وبلاگم كمي با تاخير مواجه شد. جبران ميكنم. اين ماه بگذرد كمي كارهايم سبك ميشود.

۱۳۸۶/۰۵/۰۵

روز مرد مبارك

با اينكه سعي دارم تبريك و تسليتها را در اين وبلاگ ننويسم ولي دلم نيامد به مناسبت روز مرد و ولادت حضرت علي (ع) از مردانگي هاي مردان سخت كوش، مديران، كارگران، كارمندان و كار آفرينان پر تلاشي كه به عشق آباداني ايران عزيز و ايجاد رفاه بيشتر براي هم ميهنان با همه سختي ها در اين درياي مواج و پر تلاطم سخت در تلاشند و به پيش ميرانند يادي نكنم و اين روز را به آنان تبريك نگويم

۱۳۸۶/۰۴/۳۰

بازديد از پارس خودرو - آزاد شدن صادرات كاغذ

بالاخره صادرات كاغذ آزاد شد. فعلا كه خبرش را خوانده ام و اميدوارم فاصله اش تا عمل بسيار كم باشد و مانع تراشي رخ ندهد.
زماني كه صادرات كاغذ ممنوع بود كلي مشتري از جاهاي مختلف از ما قيمت ميخواستند و برخي هم حتي نمايندگي. امروز كه صادراتش آزاد شده است اميدوارم همان فضا ادامه داشه باشد و بتوانيم صادرات را شروع كنيم.
گرچه لازم است تا مجددا مطالعاتي انجام دهيم چون معلوم نيست كه آيا باز مزيت رقابتي داريم يا خير. امروزه ديگر نيروي كار ايران زياد ارزان نيست. هزينه هاي زندگي فعلا در حال رشد هستند و عليرغم وجود نرخ بالاي بيكاري تامين معيشت خيلي از افراد جامعه به سختي صورت ميگيرد و اين باعث شده تا دولت هزينه هاي نيروي كار را بالا ببرد تا معيشت آنان تامين شود در حاليكه از آن طرف به دليل بالا رفتن بهاي تمام شده فشار ديگري بر اين افراد وارد ميگردد.
بعيد ميدانم امروز هم مزيت رقابتي داشته باشيم. هزينه هاي سربار و بهاي تمام شده افزايش يافته است ضمن آنكه در زمينه تجارت بين المللي هم به نظر ميرسد پس رفت داشته ايم و شرايط حضور در بازارهاي بين المللي سخت تر شده است. نه بدليل زياد شدن رقبا يا سخت شدن فضاي رقابتي ولي شرايط حضور بين المللي براي كالاهاي ايراني بدليل مشكلات تامين مواد اوليه چه از نظر قيمت و چه از نظر كميت و مشكلات تحريم و چشم انداز پر ابهام آينده و مشكلات بانكها و نقل و انتقال پول از سيستم بانكي و... شرايطي را فراهم ميكنند كه به اصطلاح دل آدم قرص نميشود كه بخواهد وارد بازار خارج از كشور شود.
مگر آنكه به قول جناب آقاي دكتر روستا "دست فروشي كنيم" يعني يك محموله به اين كشور و يك محموله به آن كشور بدون حضور مستمر و صرفا يك فروش مقطعي.

به هر صورت يك مطالعه جامع ديگري را ميطلبد. بيشتر به اين فكر ميكنم كه يك تغيير نگاه داشته باشم. يعني به جاي آنكه يك شركت ايراني باشم كه ميخواهد به دنيا صادر كند يك شركت خارجي باشم كه به دنيا صادر ميكند. فكر ميكنم اينگونه عمل كردن سريعتر مرا به نتيجه برساند تا اينكه بخواهم نيرو و سرمايه صرف كنم كه كالاي ايراني را صادر كنم.
مثلا شركتي در يكي از كشورها تاسيس شود، بدون كارخانه توليد كند و محصولش را با شرايط رقابتي محيط بين الملل به دنيا صادر كند.
اين كار هم سختي هاي خودش را دارد ولي به نظرم آسان تر و مستحكم تر از صادرات كاغذ از ايران باشد. چون در كاغذ نه مزيت نسبي داريم نه مطلق. چين خودش كاغذش را هم توليد ميكند تبديلش هم ميكند و فضاي كسب و كارش هم به مراتب بين المللي تر از ايران است.
باز اگر محصول ما زعفران يا مواد معدني بود يك چيزي. ولي كاغذي كه خود ايران وارد كننده اش است به نظرم ديگر نميتواند براي خودش بازاري در خارج داشته باشد.
بايد دقيق تر مطالعه كنم. در اين مدت هم تغييرات شرايط، بسيار تاثير گذار خواهد بود.

روز چهارشنبه هفته گذشته از طرف انجمن مديريت ايران براي بازديد از پارس خودرو دعوت شدم. من فكر نميكردم فضاي اين شركت(مساحت) اين قدر زياد باشد. خطوط پرايد و نيسان هاي مختلف را ديديم. ال 90 را نشد كه برويم. چيزي كه خيلي جالب بود مدير عامل بسيار جوان پارس خودرو بود كه اخيرا منصوب شده بود. ميگفتند متولد 1359 است. به هر حال بحثي كه در يكي از پستهاي سال قبل نوشته بودم است. يعني اين جور افراد اصولا بر اساس تجربه و تخصص انتخاب نميشوند بلكه معيار اصلي ميزان قابل اعتماد بودن به آنها است. البته نه اعتماد به دانش و تجربه. اينكه خودي باشند كافي است.
البته نه اينكه بد باشد. بلكه بايد ديد سيستم به دنبال چه هدفي است و بر اساس آن هدف چه نوع مديراني لازم دارد.
متولد 1359 ميشود تقريبا 26 ساله. بد نيست به هر حال تجربه اي بدست مي آورد. هزينه اش هم از پول نفت تامين ميشود. همين كه داراي صلاحيت باشد كافي است.
آنچه كه ما مشاهده كرديم يك بي نظمي كامل بود. اگر سازمان داشت فعاليت ميكرد بر اساس برنامه هاي مدير عامل قبلي بود و كارشناسان ميگفتند هنوز دستورات مدير عامل جديد تغييراتي را ايجاد نكرده است.
نميخواهم زياد از آن شركت و سيستم مديريت فعلي يا قبلي اش ايراد بگيرم. به هر حال نقد كردن هميشه آسان است. مهم آن است كه اگر خودمان جاي آن مدير عامل باشيم بايد ببينيم كه چه ميتوانستيم انجام دهيم ولي من خودم با توجه به تجربيات اندكم و دانش نداشته ام فكر ميكنم اگر مدير عامل آنجا ميشدم باز هم فرقي با آن مدير عامل جوان بي تجربه نداشتم. چرا؟
براي اينكه بعيد ميدانم اختيارات كافي به من داده ميشد ضمن آنكه فضاي كسب و كار كشور هم بسيار سياسي است و فعلا سياست است كه به اقتصاد خط ميدهد و من چون شنيده ام كه ميگويند سياست پدر و مادر ندارد بعيد ميدانم كاري از دستم بر مي آمد. به هر حال همه چيز كه به مدير عامل بستگي ندارد. مدير عامل حداكثر ميتواند در درون سازمانش و ارتباط سازمانش با محيط خودش تاثير بگذارد. يك مدير عامل كه نميتواند در كشوري جهان سومي مانند مدير عامل يك كشور جهان اولي رفتار كند. به هر حال محيط يك عامل بسيار تاثير گذاري است كه نميتوان آن را ناديده گرفت.

مهاجرت كاركنان دولت هم از آن خبرها بود. اينكه دولت به هر كارمندي كه بخواهد به شهر ديگر برود تسهيلات بدهد خيلي جالب است. ظاهرا نميدانيم پول نفت را چه كنيم. اين را خود آقاي رئيس جمهور نيز در جلسه اي كه با اقتصاد دانان داشتند مطرح كرده بودند كه با اين پول نفت چه كنيم بهتر است. من با خودم فكر ميكردم راستي براي توسعه خطوط ريلي به همه مراكز استانها و بيشتر شهرهاي مهم چقدر پول لازم است؟ يا مثلا براي خريد كارخانه هاي بزرگ فولاد يا پتروشيمي هاي بزرگ دنيا چقدر پول نفت لازم داريم؟ يا مثلا توسعه مدارس و بهداشت عمومي و ... ؟
حالا گيرم به همه كاركنان هم پول داديم و رفتند به شهر ديگري. كارهاي تهران را چه كسي بايد انجام دهد؟ اصلا اينها بروند در شهرها كجا كار كنند؟ مگر ادارات آنجا فاقد پرسنل هستند يا با كمبود كارمند و مدير و رئيس مواجه هستند كه تهراني ها بروند كارهاي مانده را انجام بدهند؟

بهتر است سرم در كار خودم باشد. كلي كار عقب افتاده دارم. اين مباحث فكرم را خسته ميكنند.

برنده در وجود يك آدم بد، خوبيها را مي‌جويد.
بازنده در وجود يك انسان خوب، بديها را مي‌جويد.

برنده مي‌داند كه چگونه مي‌توان جدّي بود، بي‌آنكه خشك و رسمي باشد.
بازنده غالباً خشك و رسمي است، زيرا فاقد توانايي جدّي بودن است
برگرفته از كتاب برندگان و بازندگان

۱۳۸۶/۰۴/۲۳

ميز كار مرتب در مديريت زمان

قبل از هر چيز يك عذر خواهي به عزيزاني كه بذل عنايت كردند و با كامنتهايشان مرا شرمنده كردند بدهكارم به خاطر اينكه كامنتهايشان بي پاسخ مانده بود ولي واقعيت اين است كه به دليلي كه خودم هم نميدانم چرا من نميتوانم خودم براي خودم كامنت بگذارم!! وبلاگهاي ديگر بلاگر را امتحان كردم ولي درست كار ميكرد و فقط در وبلاگ خودم اين مشكل را دارم و صفحه خطا ظاهر ميشود.
ولي نگراني من از اين است كه كسان ديگري نيز اين مشكل را داشته باشند. لذا اگر شما هم نميتوانيد در اين وبلاگ كامنت بگذاريد لطفا قبول زحمت فرموده و مرا از طريق ايميل با خبر كنيد

آمر جان شما كه هميشه مرا شرمنده بزرگواري خود فرموده ايد. در كنار بزرگواراني چون شما بودن غنيمتي بود كه اميدوارم اين افتخار را از دست ندهم.
خانم سارا شما مثل هميشه لطف داشتيد. از شما سپاسگزارم.
هادي خان جوابت را در وبلاگت نوشته ام.
مهدي جان من با اينكه دكترايش را قبول كنم يا نكنم كاري نداشتم ولي به نظرم تجربيات و حرفهاي كسي كه دو دوره (اگر اشتباه نكنم) وزير يكي از وزارتخانه هاي مرتبط با رشته تحصيلي ام را داشته است شنيدني است و حتي عبرت آموز و درس گرفتني. و من از اين بابت استفاده زيادي در همان ساعات محدود بردم
از خانم شهلا كه هم نويسنده قابل و هم از انديشمندان علاقمند به مباحث تفكر سيستمي هستند نيز سپاسگزارم. از نقطه نظرات شما در پستهاي وبلاگتان استفاده ميكنم
از سعيد خان و ناصر جلالي عزيز و علي يوسفي نيز سپاسگزارم.
در همينجا از همه عزيزاني كه با كامنتها و اظهار نظرهايشان مرا در نوشتن تشويق ميكنند sپاسگزاري ميكنم

در هفته گذشته سه ملاقات حضوري در دفترم داشتم كه همه اين افراد يك نقطه مشترك را بيان كردند و آن اينكه خوش به حالم كه كارم كمه!

كساني كه با من آشنا هستند خوب ميدانند كه اتفاقا كارهاي زيادي را همزمان انجام ميدهم كه بسياري از آنها هم فكري هستند و هم تمركز زيادي را ميطلبند چون همواره به خاطر تفكر و ديد سيستمي ام جزئيات زيادي را و تعاملاتشان را با هم ميبينم و معمولا قبل از پرداختن به خود پروسه، فلسفه وجودي كار و اينكه اساسا ميخواهيم چه كار كنيم و آينده اش چه خواهد شد و ... را با هم ميبينم و همين فكر و تمركز زيادي را ميطلبد. بگذريم.
ولي اينكه چرا هر سه نفر اين حرف را زدند و اينكه قبلا هم اين را شنيده بودم، انگيزه اي شد كه اين پست را بنويسم و آن يك دليل اصلي دارد كه ميز مرتب من است!! چون خيلي ها وقتي ميز خلوت مرا ميبينند فكر ميكنند كه كاري براي انجام ندارم.
براي همين قصد دارم در اين خصوص برايتان بنويسم.

احتمالا همه شما عكس سه سال قبل من در حاليكه پشت ميزم هستم را در يكي از پستهاي اوليه ديده ايد. ميزي پر از كاغذ و مخلفات مختلف.
ولي امروز ميز كارم خيلي خلوت است. دليلش هم اين نيست كه كارم كم شده است بلكه به عبارتي از تكنيكهاي مديريت زمان بيشتر استفاده كرده ام و سعي ميكنم در اين پست چند نكته كليدي را با شما در ميان بگذارم.
ولي اين نكات اصلا به درد همه نميخورد. برخي از افرادي كه بسياري از آنها را از نزديك مشاهده كرده ام (مثل برادرم يا يكي از كاركنانم) هميشه در محيط شلوغ و نامنظم (البته از نظر ما) كار ميكنند در حاليكه اتفاقا از نظر خود آنها همه چيز خيلي هم منظم در جاي خودش است و اگر شما چيزي را از آنها بخواهيد به سرعت حتي سريع تر از من و شمايي كه فضاي خلوت تري را براي خود تنظيم كرده ايم پيدا ميكنند.
خطاب اين پست در اصل به كساني كه است در محيط خلوت تر بهتر فعاليت ميكنند.

خوب ميدانيد كه همانقدر كه تمركز ميتواند باعث شود كه در مدت زمان كمتري كارتان را با دقت بيشتري انجام دهيد عدم تمركز بر عكس آن تمام كارها را ناقص ميگذارد. اگر شما هم مثل من در ميز كاري خلوت تر تمركزتان بيشتر است، پيشنهادهايم را مورد توجه قرار دهيد. من براي اينكه ميز كاري خلوتي داشته باشم اينگونه عمل كردم:

1- رفتم سراغ كشوهاي ميزم. وسيله اي گرانبها كه بيشتر مواقع نميدانيم چگونه از آن استفاده كنيم و چه چيزي را بايد يا نبايد در آن بگذاريم و حتي گاها هر چيزي در آن يافت ميشود.
شايد تعجب كنيد از اينكه بيشتر آنچه در كشوها يافت ميشود ديگر به درد نميخورند چون مربوط به زمان خودش بوده اند و شما لازم نيست الان اقدامي روي آن صورت دهيد چون يا براي شما اولويت نداشته اند يا كارهايي با اولويت بالاتر مانع از آن شده اند كه روي آنها كار كنيد. به هر حال اين اتفاق افتاده است كه شما زمان انجام آن كارها را از دست داده ايد. يا بايد بايگاني كنيد، يا دور بريزيد و يا اينكه اگر واقعا ارزش كار كردن دارد براي آن برنامه اي مشخص اختصاص دهيد

2- بعد از خلوت كردن كشوها نوبت سطح ميز شماست.
من از چيزي به اسم كازيه استفاده نميكنم. چون باعث ميشود چيزي در آن قرار دهم به اميد آنكه بعدا به آن مراجعه كنم و كارش را انجام دهم و اين خودش سطح ميز مرا اشغال ميكند و بعد از مدتي پر ميشود از نامه هاي گوناگون
همه لوازم اداري ميزتان را مرتب كنيد.
ببينيد واقعا لازم است همه آنها را روي ميز بچينيد؟ يا اينكه ميشود يكي از كشو ها را به لوازم تحرير و ملزومات اداري اختصاص داد؟ مثلا سالها منگنه و پانچ من روي ميزم بود. الان جز جاي خودكاري و يادداشت و تقويم روميزي و جاي كارت ويزيت و البته مونيتور و كيبرد و موس چيزي روي ميزم نيست
پيشنها ميكنم شما نيز اينگونه عمل كنيد. فرض كنيد همين الان هيچ كاري نداريد كه بايد انجام شود. در آن صورت روي ميزتان چه چيزهايي بايد باشد؟ بقيه را به كشو منتقل كنيد.
ميماند كارهايي كه منتظر نظر لطف شما هستند. نامه ها و بروشورهاي پست شده و مجلات و كارتابل و ... كه چند هفته است وقت نكرده ايد سري به آنها بزنيد.
جاي آنها روي ميز شما نيست. همه را سريع مرور كنيد و طبقه بندي كنيد. مثلا مجلات را جدا كنيد براي اينكه در ساعات بعد از ناهار ورقشان بزنيد و آنها را به منشي تان بسپاريد تا هر روز بعد از ناهار يكي از آنها را برايتان بياورد.
نامه ها را هم بعد از اولويت بندي بدهيد به منشي تا بر اساس اولويتي كه خودتان تعيين كرده ايد برايتان بياورد و از انباشته شدنشان روي ميزتان جلوگيري شود.
با اين كار ظرف مدت كمي كارهاي عقب افتاده را انجام داده و به روز ميشويد. يعني چون خودتان نتوانسته ايد لذا براي انجامش از منشي تان كمك گرفته شد.
اگر حجم نامه هاي ورودي به ميز شما بيش از توانايي شماست بايد يك بازنگري جدي روي اين موضوع انجام دهيد. شايد واقعا لازم نيست همه آنها را شخص شما ببينيد و منشي شما يا دبيرخانه بتواند آنها را بين ساير مسئولان شركتتان تقسيم كنند

3- برخي از كارها هستند كه يك روزه نميشود تمامش كرد. اسمش را بگذاريم پروژه. مثلا چون كار سنگيني است و نميشود يك روزه تمامش كرد به آن پروژه ميگوييم.
اين اصطلاح را براي رساندن مفهوم اين پست استفاده ميكنم. اتفاقا بد هم نيست در ذهنتان همين نام شكل بگيرد.
براي هر كدام از آنها يك فولدر يا پوشه جداگانه اختصاص دهيد و در يكي از كشوها قرار دهيد.
هر بار فقط يكي از آنها را مطالعه كنيد تا با اصل تمركز بتوانيد با راندمان بيشتري كارهايش را پيش ببريد.
اين پوشه تنها چيزي است كه بايد سطح ميز شما را اشغال كند.
هر بار هم كه جلسه داشتيد چند دقيقه قبل از جلسه آن را مرتب كنيد و ببنديدش و در يكي از كشوها كه خاص كار جاري است قرار دهيد.
تا اينجا فقط از سه كشو استفاده كرديم. اگر ميز شما كشوهاي بيشتري دارد ميتوانيد استفاده هاي بيشتري از ميزتان ببريد
پوشه پروژه جاري من رنگش با بقيه پوشه هاي كشو متمايز است

4- اصولا اگر مدير ارشد هستيد نبايد كار اجرايي زيادي بر عهده شما باشد چرا كه ممكن است در ساعات مختلفي مجبور به ترك شركت يا برگزاري جلساتي حتي در خود شركت شويد و اين مغاير عهده دار شدن كار اجرايي است چون در كار اجرايي ممكن است مشتري (حتي كاركناني كه براي كار به شما مراجعه ميكنند مشتري شما هستند) براي انجام كاري سر برسد و شما آماده ارائه خدمت نباشيد
لذا كارهايتان را حتما بازنگري كنيد. واقعا لازم نيست همه كارها را شما انجام دهيد. يكي از دلايل اصلي اش اين ميتواند باشد كه فردي داراي صلاحيت نداريد كه كار را با او بساريد ولي اين هم دو دليل عمده ميتواند داشته باشد. يكي آنكه يا فكر ميكنيد كسي بلد نيست مثل شما كار انجام دهد يا اينكه واقعا نتوانسته ايد زير دستان خودتان را آموزش دهيد تا قبول مسئوليت كنند. شايد هم شرايط را طوري ايجاد كرده ايد كه مسئوليت داشتن يعني ريسك بسيار بالا كه كسي حتي جراتش را هم نميكند.

البته نكاتي كه گفتم همه چيز نيست ولي فكر ميكنم با عمل كردن به موارد بالا تغييرات عمده اي در آرامش فكري و افزايش تمركز شما صورت بگيرد.
البته اگر كارمندي هستيد كه ممكن است با اين كار تصور كار نكردن را در مديرتان ايجاد كنيد بهتر است به توصيه هاي فوق عمل نكنيد چون ممكن است اخراج شويد!!

چند كتاب جالب انتشارات خودمان را نيز با تخفيف بسيار ويژه در منوي سمت چپ وبلاگم قرار دادم كه اگر دوست داشتيد ميتوانيد از اين فرصت براي سفارش آنها استفاده كنيد
خوشبختانه فردا امتحان تحليل محيط دارم و گرنه اين پست از اين هم طولاني تر ميشد

باز هم بلاگ رولينگ فيلتر شده است. دوباره ليست لينكهاي مورد علاقه ام ناپديد شده اند. اميدوارم زودتر مشكلش رفع شود و به شرايط عادي بازگردد.

راستي داشت يادم ميرفت. براي يكي از پروژه هاي مشاوره اي و پياده سازي سيستمهاي مديريتي در يك پروسه يك ساله به همراهي يك كارشناس مديريت نياز خواهم داشت. اگر ليسانس مديريت هستيد و تجربه يا دانش كافي در رشته خود داريد برايم ايميل بفرستيد. قبل از آغاز همكاري بايد مرا قانع كنيد كه در زمينه پياده سازي نظامهاي اجرايي سازماني قابليتهايي داريد و ميتوانيد به من كمك كنيد. اين احتمال نيز وجود دارد كه در صورت اثبات شايستگي در طول اجراي پروژه و در زمان پايان آن به استخدام آن شركت در بياييد.

برنده به بررسي دقيق يك مشكل مي‌پردازد.
بازنده از كنار مشكل مي‌گذرد و آن را حل نشده، رها مي‌كند.

برنده ثروت‌اندوزي را وسيله‌اي براي لذّت‌بردن از زندگي مي‌داند.
بازنده مال‌اندوزي را هدف خود قرار مي‌دهد
برگرفته از كتاب برندگان و بازندگان