توصیه میکنم این اجرای زیبا را ببینید. برای من بسیار لذت بخش بود.
در لینک زیر هم میتوانید مشاهده نمایید:
دیدار مولانا و شمس در یک اپرای عروسکی تاثیرگذار با صدای همایون شجریان
درباره اش میتوانید در اینجا بخوانید.
متن آن به شرح زیر است:
شمس:
هر زمان (نفس) نو میشود دنیا و ما
بیخبر از نو شدن اندر بقا
هر زمان (نفس) نو میشود دنیا و ما
بیخبر از نو شدن اندر بقا
پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتیست
مصطفی فرمود دنیا ساعتیست
مصطفی فرمود دنیا ساعتیست
– مثنوی معنوی، دفتر یکم، بخش ۶۲، ابیات ۳۸ و ۳۶
شمس:
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهی (رهم) زین زندگی پایندگیست
آزمودم مرگ من در زندگیست
چون رهی (رهم) زین زندگی پایندگیست
– مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش ۱۸۴، بیت ۹
مولانا: کیستی تو؟
شمس: کیستی تو؟
مولانا: قطرهای از بادههای آسمان
– مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش ۲۵، بیت ۲۷، مصرع اول
شمس:
این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وارهان
این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وارهان
– مثنوی معنوی، دفتر یکم، بخش ۵۰، بیت ۱۲
مولانا: کیستی تو؟
شمس:
آدمی مخفیست در زیر زبان
این زبان پرده است بر درگاه جان
آدمی مخفیست در زیر زبان
این زبان پرده است بر درگاه جان
– مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۲۱، بیت ۳
مولانا: کیستی تو؟
شمس:
تیر پرّان بین و ناپیدا کمان
جانها پیدا و پنهان جانِ جان
تیر پرّان بین و ناپیدا کمان
جانها پیدا و پنهان جانِ جان
– مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش ۲۶، بیت ۷۸
مولانا: کیستی تو؟
شمس:
ره نمایم همرهت باشم رفیق
من قلاووزم در این راه دقیق
ره نمایم همرهت باشم رفیق
من قلاووزم در این راه دقیق
– مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش ۷، بیت ۲۹
مولانا: کیستی تو؟ همدلی کن ای رفیق!
شمس:
در عشق سلیمانی من همدم مرغانم
هم عشق پری دارم، هم مرد پریخوانم
در عشق سلیمانی من همدم مرغانم
هم عشق پری دارم، هم مرد پریخوانم
هر کس که پریخوتر در شیشه کنم زودتر
برخوانمُ افسونش حراقه بجنبانم
برخوانمُ افسونش حراقه بجنبانم
… / هم ناطق و خاموشم، هم لوح خموشانم
هم خونم و هم شیرم، هم طفلم و هم پیرم / …
– دیوان شمس، غزل شمارهی ۱۴۶۶، ابیات اول، دوم و سوم (مصرع دوم) + مصرع اول بیت ۹
مولانا: کیستم من؟ کیستم من؟ چیستم من؟
شمس:
تا نگردی پاکدل چون جبرئیل
گرچه گنجی در نگنجی در جهان
تا نگردی پاکدل چون جبرئیل
گرچه گنجی در نگنجی در جهان
– دیوان شمس، غزل شمارهی ۲۰۲۲، بیت ۸
شمس:
رخت بربند و برس در کاروان
رخت بربند و برس در کاروان
– دیوان شمس، غزل شمارهی ۲۰۲۱، بیت اول، مصرع دوم
شمس:
آدمی چون کشتی است و بادبان
تا کی آرَد باد را آن بادران؟
آدمی چون کشتی است و بادبان
تا کی آرَد باد را آن بادران؟
– مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش ۸، بیت ۲۰
مولانا: هیچ نندیشم بهجز دلخواه تو
– مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش ۲۹، بیت ۴، مصرع دوم
مولانا:
شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه رهی من سوی تو
شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه رهی من سوی تو
چشم گریانم ز گریه کُند بود
یافت نور از نرگس جادوی تو
یافت نور از نرگس جادوی تو
بس بگفتم کو وصال و کو نجاح
برد این کوکو مرا در کوی تو
برد این کوکو مرا در کوی تو
جستوجویی در دلم انداختی
تا ز جستوجو روم در جوی تو
تا ز جستوجو روم در جوی تو
خاک را هایی و هویی کی بُدی؟
گر نبودی جذب های و هوی تو
گر نبودی جذب های و هوی تو
– دیوان شمس، غزل شمارهی ۲۲۲۵، ابیات ۱، ۲، ۳، ۸ و ۹
شمس:
مخزن إنّا فتحنا برگشا
سرّ جان مصطفی را بازگو
مخزن إنّا فتحنا برگشا
سرّ جان مصطفی را بازگو
مستجاب آمد دعای عاشقان
ای دعاگو آن دعا را بازگو
ای دعاگو آن دعا را بازگو
– دیوان شمس، غزل شمارهی ۲۲۲۷، ابیات ۵ و ۶
مولانا:
چون دهانم خورد از حلوای او
چشمروشن گشتم و بینای او
چون دهانم خورد از حلوای او
چشمروشن گشتم و بینای او
پا نهم گستاخ چون خانه روم
پا نلرزانم نه کورانه روم
پا نلرزانم نه کورانه روم