۱۳۸۸/۰۳/۳۱

گره. دست یا دندان؟

در این ایام حوصله چندانی برای نوشتن ندارم. احساس میکنم از هر چه بنویسم ربط پیدا میکند به سیاست و بعد ممکن است سوء تفاهماتی ایجاد شود که دردسر رفع آنها بیشتر باعث
ناراحتی شود.
منطقا بعید هم میدانم با توجه به حجم خبرهای وقایع اخیر و هیجانات این ایام کسی به دنبال مطالب تخصصی و یا حتی غیر تخصصی مدیریتی باشد و یا بخواهد نوشته های یک مدیر را دنبال کند.

بر حسب تصادف این مطلب وبلاگم را در اینجا دیدم.
اینکه محبت کرده بودند و بنده را استاد خطاب کرده بودند محبت آنها را میرساند. اما مسئله اینجا بود که به اشتباه آدرس وبلاگ مرا چیز دیگری درج کرده اند و اتفاقا آن آدرس واقعا وبلاگی است از بلاگفا که مطالبش هم به روز میشود و به نام فامیلی بنده است.
در هر حال خواستم به عرضتان برسانم که بنده به جز این وبلاگ و سایتم هیچ وبلاگ ثانویه و ... دیگری ندارم و آن وبلاگ متعلق به اینجانب نیست.
البته از آن سایت درخواست کردم که آدرس را اصلاح کنند و امیدوارم زودتر این اتفاق رخ دهد.

در خصوص اتفاقات اخیر به نظر من نیازی به شدت عمل نبود و جریان میتوانست خیلی آرامتر هدایت شود و اصلا کار به اینجاها نمیکشید و همین الان هم حتی میتوان به خواست مردم اهمیت بیشتری داد و اعتراضات خاتمه یابد.
خوب گوش کردن و اهمیت دادن از نکاتی است که در همه مباحث مدیریتی به آن اشاره میشود. اگر زودتر گوش کنیم نیازی نخواهد بود که با صدای بلندتری پیام را بفرستند.
گرهی که با دست باز میشود را با دندان باز نمیکنند.
فقط امیدوارم که این ایام کمترین خسارت جانی و مالی را برای مردم در پی داشته باشد.
فعلا هم که نه به تویترم میتوانم بروم و نه فیس بوک.

۱۳۸۸/۰۳/۱۱

جنرال موتورز و جنرال موتورز

نمیخواستم بدون مطالعه بیشتر در خصوص جنرال موتورز و علل ورشکستگی آن چیزی بنویسم ولی رفتار گوینده خبر ساعت 21 مجبورم کرد بنویسم. نحوه پخش این خبر به گونه ای بود که انگار با ورشکست شدن جنرال موتورز آمریکا اقتصادش فلج و ورشکست شده و یا اینکه کشور ما به برتری خاصی در کل جهان دست یافته است.
حتی گزارشی که در حین این خبر پخش میشد نیز شعف و شور عجیبی را منتقل میکرد.
به هر حال ورشکست شدن این کمپانی بزرگ برای علاقمندان مباحث مدیریت موضوع مطالعاتی بسیار خوبی است.
شرکتی که تا سال 2008 رکورد دار فروش خودرو جهان بود و رکورد آن در سال 2008 توسط تویوتا شکسته شد از سال 2004 زیان ده بوده است.
این زیان دهی طولانی قطعا نتیجه ای جز بالا رفتن بدهی های شرکت نمیتوانست داشته باشد.
زیان دهی شرکت میتواند ناشی از دمپینگ پنهان و یا عرضه محصولاتی باشد که هزینه سرمایه گذاری اش را جبران نکرده و یا اینکه بخاطر رقابت شدید ناچار بوده است با حاشیه سود منفی در بازار حضور داشته باشد.

این سومین ورشکستگی بزرگ در طول تاریخ امریکا و بزرگترین ورشکستگی در صنعت این کشور محسوب می شود.
قرار است به محض ورشکستگی جنرال موتورز 30 میلیارد دلار از محل منابع مالی امریکا در اختیار این شرکت قرار می گیرد تا قدرت رقابت آن در برابر خودروسازان آسیایی افزایش یابد.
بر اساس طرح ورشکستگی جنرال موتورز طی 60 تا 90 روز حجم این شرکت تا حد قابل ملاحظه ای کاهش می یابد و جنرال موتورزی کوچک تر ظهور خواهد یافت. در راستای این سیاست 11 مرکز جنرال موتورز به طور کامل تعطیل خواهد شد و سه مرکز دیگر نیز به طور موقت تعطیل می شوند. همچنین از 54 هزار نیروی کار فعال در امریکا 21 هزار نفر اخراج خواهند شد.

جنرال موتورز در سال 1908 تاسیس شد و در طی سال های 1931 تا 2008 رکوردار فروش خودرو در جهان بود اما از سال 2008 به بعد شرکت ژاپنی تویوتا به پرفروش ترین شرکت خودروسازی در جهان تبدیل شد. سهم جنرال موتورز از بازار خودرو در سال 1954 ، 54 درصد بود که این رقم در سال 2008 به 22 درصد کاهش یافت.
آخرین سالی که این شرکت از فعالیت های خود سود بدست آورد سال 2004 بود. طی سال های 2005 تا 2008 این شرکت به طور مداوم زیان کرده و تا کنون حجم زیان های این شرکت به 88 میلیارد دلار رسیده است
دولت آلمان نیز به منظور حمایت از اپل که تحت تاثیر مستقیم جنرال موتورز آمریکا میباشد تدابیری را اندیشیده است.
جنرال موتورز برای مردم آمریکا تنها یک شرکت خودرو سازی نبود.

اعطای کمک مالی بعد از اعلام ورشکستگی شرکت شاید تنها به خاطر این باشد که دولت آمریکا مایل است مدیریت شرکت را به دست گرفته و هیئت مدیره را کلا تغییر دهد.
حتما در فرصت مناسبی نقطه نظرات خودم را در خصوص علل این مسئله که بسیاری آنرا به بحرانهای اخیر مرتبط میدانند خواهم نوشت. من معتقدم جنرال متورز میتوانست ورشکست نشود.
به هر حال از دور نمیتوان گفت لنگش کن!