ساعاتی پیش جلسه دفاعیه پایان نامه من با اینکه بیش از شش ماه از تاریخ تکمیلش میگذشت خاتمه یافت و خوشبختانه پایان نامه من با عنوان ارائه مدلی جهت برون سپاری با کسب رتبه عالی و نمره 20 قبول شد.
در همینجا لازم میدانم ضمن تشکر از آقای دکتر ناجی زاده استاد راهنما، آقای دکتر شاه محمدی استاد مشاور و آقای دکتر ماکویی استاد ناظر، از یکایک عزیزانی که با حضور گرمشان و یا حتی از طریق تلفن و ارسال پیام کوتاه موجبات دلگرمی مرا فراهم نموده بودند تشکر کنم.
از کادر صمیمی آموزش دانشکده بخصوص سرکار خانم کربلایی که با دسته گل زیبایشان فضای دلمان را مثل همیشه عطر آگین نمودند و سرکار خانم مومنی و جناب آقای حمیدی نیز نهایت تشکر و قدر دانی خود را ابراز مینمایم.
همچنین از همسر گرانقدر و پر مهرم و فرزند نازنينم كه با صبر و تحمل و فراهم آوردن آسودگي خاطر و محيطي آرام مرا ياري رساندند تا با صرف وقتي كه به آنان تعلق داشت اين پايان نامه را به پايان برسانم نیز تشکر میکنم.
گاه نوشته ها و نیز بازنشر خودکار از کانال تلگرامی @AlirezaMojahedi تجارت الکترونیکی
کسب و کار اینترنتی، مدیریت کسب و کار و رهبری
۱۳۸۷/۰۵/۰۵
۱۳۸۷/۰۴/۲۴
مشکل بلاگم در فایر فاکس
امروز متوجه شدم که بلاگم در فایرفاکس با مشکلاتی مواجه است.
از جمله اینکه لینک مشاهده ادامه پست دیده نمیشود. برای امتحان با IE و فایر فاکس این وبلاگم را باز کنید به پست زیرین توجه کنید.
به منظور جلوگیری از به هم خوردن نظم صفحه در پستهای طولانی من متن را دو بخشی کرده ام که ادامه متن تنها با کلیک روی لینک پایان بخش اول قابل مشاهده خواهد بود که این لینک در فایر فاکس دیده نمیشود.
ضمن آنکه قالب نظر سنجی که در سمت راست بلاگم قرار دارد نیز با فونت دیگری نمایش داده میشود که در نتیجه سوال نظر سنجی خوانا نیست.
دوستان فایر فاکسی میتوانند کمکم کنند؟
منتظر راهنمایی عزیزان هستم
از جمله اینکه لینک مشاهده ادامه پست دیده نمیشود. برای امتحان با IE و فایر فاکس این وبلاگم را باز کنید به پست زیرین توجه کنید.
به منظور جلوگیری از به هم خوردن نظم صفحه در پستهای طولانی من متن را دو بخشی کرده ام که ادامه متن تنها با کلیک روی لینک پایان بخش اول قابل مشاهده خواهد بود که این لینک در فایر فاکس دیده نمیشود.
ضمن آنکه قالب نظر سنجی که در سمت راست بلاگم قرار دارد نیز با فونت دیگری نمایش داده میشود که در نتیجه سوال نظر سنجی خوانا نیست.
دوستان فایر فاکسی میتوانند کمکم کنند؟
منتظر راهنمایی عزیزان هستم
جهش به بازارهای رقابتی
همانطور که میدانیم بسیاری از محصولات مانند اتوموبیل برای اولین بار در کشورهایی مانند آمریکا، ژاپن و برخی کشورهای اروپایی تولید شدند و تا مدتی این کشورها بیشترین سهم بازار جهانی را داشتند. اما اتفاقی که افتاده است این است که کشورهایی مانند چین و هند خیلی زود رشد کردند و بازار را تسخیر کردند.
بطور کلی بعد از سال 2000 محیط رقابتی جهانی تغییر کرده است و کشورها باید استراتژی های خود را در مقابل این تغییرات سریع، تغییر دهند.
در پاسخ به اینکه در مقابل تغییرات جهانی چه جهت گیری را باید اتخاذ کنیم به نظر میرسد دو راه وجود دارد:
1- به جهش به بازار جهانی بیاندیشیم
2- به دنبال پارادایم جدید مدیریتی باشیم
بطور کلی بعد از سال 2000 محیط رقابتی جهانی تغییر کرده است و کشورها باید استراتژی های خود را در مقابل این تغییرات سریع، تغییر دهند.
در پاسخ به اینکه در مقابل تغییرات جهانی چه جهت گیری را باید اتخاذ کنیم به نظر میرسد دو راه وجود دارد:
1- به جهش به بازار جهانی بیاندیشیم
2- به دنبال پارادایم جدید مدیریتی باشیم
این دو راه دو جهت متفاوت را نشان میدهند.
استراتژی اول یعنی جهش به بازار رقابتی در استراتژی های کشورهایی نظیر چین و هند و مانند آنها دیده میشود. قبل از جهش با بازار رقابتی باید به سه سوال اساسی پاسخ دهیم:
1- مادر آینده چه میخواهیم انجام دهیم؟
نقاط قوت ما چیست؟
3- سبک و روش جاری ما چیست؟ برخی از شرکتها روش خاصی برای آموزش، ارتباط با مشتریان و یا بهبود کیفیت ندارند که این موضوع حرکت آنها را در بازار رقابتی مشکل میکند.
بهتر آن است که اول اقدام کنیم، ایرادهای خود را ببینیم، یاد بگیریم و در نهایت آنها را اصلاح کنیم. این یکی از مفاهیم بهبود مستمر است. ما نمیتوانیم آینده را پیش بینی کنیم و تمام مسائل آینده را از قبل ببینیم و برای همه آنها برنامه ریزی کنیم.
علاوه بر این موارد چند عامل مهم برای جهش به بازار رقابتی وجود دارد که در کشورهایی مانند آمریکا، ژاپن، هند و چین دیده میشود:
1- جاری باشیم و گذشته را فراموش کنیم، تجاربی از گذشته که بیشترین خطر را برای ما دارند، موفقیتهای ما هستند. باید آنها را فراموش کنیم. در غیر این صورت سعی خواهیم کرد آنها را تکرار کنیم در حالیکه محیط تغییر کرده است. باید با مسائل کسب و کار به طور نو آورانه برخورد کنیم و مدیریت جهشی داشته باشیم.
2- مدعی باشیم. به هیچ کس اعتماد نکنید. هر قدرت و توانایی ضعف هایی نیز دارد. اول به تمرین اعتماد کنید. از ادامه دادن بیهوده چیزهایی که نیاز ندارید بپرهیزید. با مطالعه بیشتر از حد شیوه های ژاپنی یا کشورهای دیگر ذهنتان را محدود نکنید. شیوه مدیریت ایرانی خودتان را ایجاد کنید.
3- از مسائل خلاف جریان طبیعی دوری نکنید. اغلب افراد در مقابل تغییر مقاومت نشان میدهند و می خواهند به همان حالت قبلی باقی بمانند. خیلی از افراد به همین دلیل در مقابل نوآوری مقاومت میکنند.
4- فراموش نکنید که همیشه شرایط در حال نو شدن است و شما با تغییرات پیش بینی نشده روبرو میشوید پس باید آمادگی مقابله با آنرا در خود ایجاد کنید.
5- گذشته را فرموش کنید. مرتبا وقت خود را صرف کنترل گذشته نکنید.
6- تمرکز کنید. روی مسائل مختلف پیش رو تمرکز کنید تا بتوانید با دید وسیع و جامع در زمان کمتر برای آنها راه حلهایی بیابید. از همه مهمتر روی مشتریان خود تمرکز کنید. این مشتری است که منبع درآمد ماست و به ما پول میدهد و هدف ما ایجاد رضایت در مشتری است. کیفیت خوب محصولات کافی نیست که موجب کسب درآمد بنگاه میشود. توجه به نیاز تک تک مشتریان و توجه به رضایت مشتری موجب کسب درآمد و بقای بنگاه میشود. هدف نهایی سازمانها پول نیست، ولی همانطور که هوا برای حسات انسان لازم است پول نیز برای ادامه حیات سازمانها ضروری است.
ارتباط با تک تک مشتریان و توجه به رضایت آنها، یک پارادایم جدید است که در ماورای رشد و رقابت در بازار به رضایت مشتری می اندیشد. سازمانها مانند انسانها و طبیعت تا ابد رشد نمیکنند و هدف نهایی آنها رشد مداوم نیست بلکه بقا ضرورت بیشتری دارد.
و اما دومین راه که همان به دنبال پارادایم جدید مدیریت بودن است:
. لذا عینا نقل قول میگردد:مدیریت جهشی یا شکافنده به شما قابلیت توسعه امکان انتقال از یک وضعیت به وضعیت دیگر را میدهد (پروفسور شوجی شیبا- 1386 (خوشحالم که تفکراتم به ایشان نزدیک است چون به نوعی تاییدی است بر عرائض اینجانب.)).
مدیریت شکافنده یک مدیریت آینده نگر است و گذشته را کنترل نمیکند. در دیدگاه کنترلی نگاه مدیریت به گذشته است، در دیدگاه بهبود نگاه مدیریت به حال است و در نهایت در دیدگاه شکافنده نگاه مدیریت به آینده است.
مدیران ارشد سازمانهای امروز، در محیطی که مرتب در حال تغییر است باید دیدگاه شکافنده داشته باشند. توجه زیاد به گذشته و الگو برداری از تجارب خوب و بد آن، چابکی سازمان را در برابر تغییرات محیطی کاهش میدهد و مدیران را در تصمیم گیری به اشتباه می اندازد.
سه گام برای پذیرش این مفهوم و این دیدگاه وجود دارد:
قدم اول کسب دانش. استخراج دانش از اطلاعات
قدم دوم: فهمدین است. فهمیدن از دانش استخراج میشود. در این حالت میتوان مفاهیم مشابه را با دانش کسب شده توجیه و تفسیر کرد.
قدم سوم مهرات است. بدون مهارت قادر به کسب پول نخواهیم بود. پول در نتیجه رفتار ما بدست می آید در نتیجه تکرار تجربیات (است که) مهارت کسب میشود.
۱۳۸۷/۰۴/۱۹
رمز ارزان بودن کالای چینی
ارزان بودن قیمت کالاهای چینی دیگر تقریبا بر همه آشکار است.
بسیاری از ما به این موضوع که عوامل مختلفی موجب کاهش بهای تمام شده کالای چینی میگردند پرداخته اند. هزینه مواد اولیه، نرخ پایین دستمزدها، نسبت ارزش یوان چین در مقابل دلار و ... از جمله عواملی بوده اند که تقریبا در همه جا به آنها اشاره شده و در مورد آنها صحبت شده است.
اما آنچه در این پست به آن اشاره خواهد شد هزینه های مهم دیگری است که مربوط به هیچ یک از پارامترهای فوق نمیشود. منظورم هزینه های بازاریابی و فروش است.
اگر دقت کرده باشید کالاهای چینی از عوامل مربوط به بازاریابی نیز استفاده کرده اند تا کالاهایشان ارزان تمام شود. به عبارتی دیگر اگر همه عواملی که قبلا به آن پرداخته میشد مربوط به ارزان سازی کالا بود، این بار با استفاده از حذف زیرکانه هزینه های بازاریابی در اصل استراتژی ارزان فروشی برای کالاهای چینی نمایان میگردد.
ارزان فروشی در کالاهای چینی در اصل یک نوع استراتژی پنهانی است که منجر شده است تا هزینه های گوناگون بازاریابی و فروش روی دوش مشتری بیفتد. هزینه هایی مانند:
1- مدیریت نام تجاری: کالاهای چینی به دلیل آنکه نام تجاری مورد دلخواه مشتری را روی محصولات درج میکنند در اصل تمامی هزینه های مربوط به مدیریت نام تجاری را به مشتری منتقل کرده و میتوانند کالایشان را حذف این هزینه ارزان تر بفروش برسانند
2- هزینه های پروموشن: تبلیغ و پروموشنهای محصولات چینی با خریدار است
3- هزینه توزیع: بخش عمده ای از قیمت فروش کالا مربوط بههزینه های توزیع میباشد. در کالاهای چینی تاجران کالا را تهیه نموده و خود بایستی هزینه های توزیع را متحمل شوند تا کالا در نهایت به دست مصرف کننده نهایی برسد. از تخفیفات فروشندگان نیز خبری نیست. کمتر شرکت چینی را میابید که نماینده فروش داشته باشد.
اگر کمی توجه کنید به راحتی میتوانید این لیست را توسعه دهید. کالاهای چینی هیچکدام از این هزینه ها را ندارند و لذا علاوه بر قیمت تمام شده محصولات، قیمت فروش آنها نیز بسیار پایین میباشد.
بسیاری از ما به این موضوع که عوامل مختلفی موجب کاهش بهای تمام شده کالای چینی میگردند پرداخته اند. هزینه مواد اولیه، نرخ پایین دستمزدها، نسبت ارزش یوان چین در مقابل دلار و ... از جمله عواملی بوده اند که تقریبا در همه جا به آنها اشاره شده و در مورد آنها صحبت شده است.
اما آنچه در این پست به آن اشاره خواهد شد هزینه های مهم دیگری است که مربوط به هیچ یک از پارامترهای فوق نمیشود. منظورم هزینه های بازاریابی و فروش است.
اگر دقت کرده باشید کالاهای چینی از عوامل مربوط به بازاریابی نیز استفاده کرده اند تا کالاهایشان ارزان تمام شود. به عبارتی دیگر اگر همه عواملی که قبلا به آن پرداخته میشد مربوط به ارزان سازی کالا بود، این بار با استفاده از حذف زیرکانه هزینه های بازاریابی در اصل استراتژی ارزان فروشی برای کالاهای چینی نمایان میگردد.
ارزان فروشی در کالاهای چینی در اصل یک نوع استراتژی پنهانی است که منجر شده است تا هزینه های گوناگون بازاریابی و فروش روی دوش مشتری بیفتد. هزینه هایی مانند:
1- مدیریت نام تجاری: کالاهای چینی به دلیل آنکه نام تجاری مورد دلخواه مشتری را روی محصولات درج میکنند در اصل تمامی هزینه های مربوط به مدیریت نام تجاری را به مشتری منتقل کرده و میتوانند کالایشان را حذف این هزینه ارزان تر بفروش برسانند
2- هزینه های پروموشن: تبلیغ و پروموشنهای محصولات چینی با خریدار است
3- هزینه توزیع: بخش عمده ای از قیمت فروش کالا مربوط بههزینه های توزیع میباشد. در کالاهای چینی تاجران کالا را تهیه نموده و خود بایستی هزینه های توزیع را متحمل شوند تا کالا در نهایت به دست مصرف کننده نهایی برسد. از تخفیفات فروشندگان نیز خبری نیست. کمتر شرکت چینی را میابید که نماینده فروش داشته باشد.
اگر کمی توجه کنید به راحتی میتوانید این لیست را توسعه دهید. کالاهای چینی هیچکدام از این هزینه ها را ندارند و لذا علاوه بر قیمت تمام شده محصولات، قیمت فروش آنها نیز بسیار پایین میباشد.
۱۳۸۷/۰۴/۱۳
نمونه ای از سرویس خوب مادیران
چون تلویزیونمان کمی قدیمی شده بود تصمیم داشتم روی خرید و انتخاب نوع جدیدش بررسی هایی انجام دهم.
یادم افتاد که یکی از دوستان بزرگوارم مدیر فروش اعتباری مادیران هستند (اسم نمیبرم چون شاید ایشان تمایلی به این کار نداشته باشند)
با ایشان تماس گرفتم و از من دعوت کردند تا هم دیداری تازه کنیم و هم در این خصوص صحبت کنیم. سه شنبه عصر در دفتر ایشان بودم.
البته قبل از آن در خصوص تلویزیونهایی که توسط مادیران ساخته و یا عرضه میشود مطالعاتی انجام داده بودم ولی چون در مورد سایزها شناخت خوبی نداشتم با توجه به صحبتهایی که شد برای انتخاب بهتر با هم به نمایشگاه محصولات رفتیم و نمونه ها را دیدم و در نهایت مدلی را انتخاب کردم.
از ایشان در مورد زمان تحویل سوال کردم که فرمودند: "با اینکه من خودم عازم سفر هستم ولی بعد از انجام کارهای اداری فردا اصولا تا ساعت 13 فردا تلویزیونت را تحویل میگیری بعد هم زنگ بزنی برای نصبش می آیند". البته هر دو معتقد بودیم کارهای روتینی که به صورت سفارشی انجام شوند غالبا دچار دردسرهایی میشوند و ترجیح دادیم سفارشی صورت نگیرد تا در ضمن عملکرد شرکتش را هم به طور واقعی ارزیابی کنیم. کارهای اداری را همانجا انجام دادیم.
یادم افتاد که یکی از دوستان بزرگوارم مدیر فروش اعتباری مادیران هستند (اسم نمیبرم چون شاید ایشان تمایلی به این کار نداشته باشند)
با ایشان تماس گرفتم و از من دعوت کردند تا هم دیداری تازه کنیم و هم در این خصوص صحبت کنیم. سه شنبه عصر در دفتر ایشان بودم.
البته قبل از آن در خصوص تلویزیونهایی که توسط مادیران ساخته و یا عرضه میشود مطالعاتی انجام داده بودم ولی چون در مورد سایزها شناخت خوبی نداشتم با توجه به صحبتهایی که شد برای انتخاب بهتر با هم به نمایشگاه محصولات رفتیم و نمونه ها را دیدم و در نهایت مدلی را انتخاب کردم.
از ایشان در مورد زمان تحویل سوال کردم که فرمودند: "با اینکه من خودم عازم سفر هستم ولی بعد از انجام کارهای اداری فردا اصولا تا ساعت 13 فردا تلویزیونت را تحویل میگیری بعد هم زنگ بزنی برای نصبش می آیند". البته هر دو معتقد بودیم کارهای روتینی که به صورت سفارشی انجام شوند غالبا دچار دردسرهایی میشوند و ترجیح دادیم سفارشی صورت نگیرد تا در ضمن عملکرد شرکتش را هم به طور واقعی ارزیابی کنیم. کارهای اداری را همانجا انجام دادیم.
ساعت 12 روز چهارشنبه تلوزیون به رایگان برایم تا جلوی میز تلویزیون حمل شده بود.
برای نصبش تماس گرفتم و گفتند با توجه به اینکه قطع شدن های مکرر برق برنامه های آنان را فشرده کرده ولی تا ساعت 16 حتما می آیند.
اما ساعت 13:30 نصاب محترم در منزل ما کار نصب و تحویل رایگان آنرا آغاز کرده بود.
زنگ زدم تا از دوستم تشکر کنم که دیدم به پشتوانه سیستمی که از مدیریت خوبش برخوردار بود با خیال راحت در فرودگاه منتظر پروازش بود.
به هر حال این پست را تقدیم میکنم به همه کارکنان واحد اعتباری مادیران که با همکاری و تعامل خوبشان توانستند چنین سیستم منظم یکپارچه ای را فراهم آورند. بخصوص دوست عزیزم که با مدیریت خوبش توانسته است این تعاملات را بین کارکنان قسمت خودش فراهم آورد.
البته متاسفانه کارکنان قسمت نمایشگاه محصولات (که البته خارج از حیطه مدیریت دوست بزرگوارم بود) از آموزش کافی برخوردار نبودند و آقایی که بنده را راهنمایی میکردند ضمن آنکه برخی سایزهای صفحه نمایش را اشتباه عنوان کردند در پاسخ به سوالم در خصوص قابلیت تصویر در تصویر و چند تصویر در یک تصویر پاسخ دادند که همه مدلها این قابلیت را دارند در حالیکه مدلی که تحویل من شد فاقد این قابلیت بود و البته من فرصتی برای تعویضش نداشتم چون دیگر سورپرایز خاصیتش را از دست میداد و شادی خانواده ام کمی کمرنگ میشد و دومی برایم مهم تر بود.
و اما چرا اینها را نوشتم؟
- اول آنکه از مدیریت خوب دوستم و همکاری کارکنان واحد اعتباری مادیران تشکر کرده باشم.
- دوم آنکه یک یادآوری کوچکی باشد مبنی بر اینکه خواستن توانستن است. برای ارائه سرویس خوب به مشتری فقط کافی است اراده کنید و اراده خود را نیز باور داشته باشید.
- سوم آنکه اهمیت آموزش کارکنان بخصوص کارکنان Front Office که در مباحث مدیریت خدمات بارها به آن اشاره میکنم را یادآور شوم که غفلت از آن ممکن است فعالیت تمامی مجموعه را زیر سوال ببرد.
- چهارم آنکه مدیر زمانی کاری را پیش میبرد که از پشتیبانی خوب کارکنانش برخوردار باشد و کارکنانی مدیرشان را حمایت میکنند و یاری میرسانند که اهمیت وجودشان توسط مدیرشان درک شده باشد.
- پنجم آنکه بروم این پست را نشان بدهم تا هم تخفیف خوبی از آنها بگیرم و هم بابت حق الزحمه تبلیغ آنها خلاصه یک جورایی با هم کنار بیاییم!!
اشتراک در:
پستها (Atom)