۱۳۸۷/۰۴/۲۴

جهش به بازارهای رقابتی


همانطور که میدانیم بسیاری از محصولات مانند اتوموبیل برای اولین بار در کشورهایی مانند آمریکا، ژاپن و برخی کشورهای اروپایی تولید شدند و تا مدتی این کشورها بیشترین سهم بازار جهانی را داشتند. اما اتفاقی که افتاده است این است که کشورهایی مانند چین و هند خیلی زود رشد کردند و بازار را تسخیر کردند.
بطور کلی بعد از سال 2000 محیط رقابتی جهانی تغییر کرده است و کشورها باید استراتژی های خود را در مقابل این تغییرات سریع، تغییر دهند.
در پاسخ به اینکه در مقابل تغییرات جهانی چه جهت گیری را باید اتخاذ کنیم به نظر میرسد دو راه وجود دارد:
1- به جهش به بازار جهانی بیاندیشیم
2- به دنبال پارادایم جدید مدیریتی باشیم

این دو راه دو جهت متفاوت را نشان میدهند.
استراتژی اول یعنی جهش به بازار رقابتی در استراتژی های کشورهایی نظیر چین و هند و مانند آنها دیده میشود. قبل از جهش با بازار رقابتی باید به سه سوال اساسی پاسخ دهیم:
1- مادر آینده چه میخواهیم انجام دهیم؟
نقاط قوت ما چیست؟
3- سبک و روش جاری ما چیست؟ برخی از شرکتها روش خاصی برای آموزش، ارتباط با مشتریان و یا بهبود کیفیت ندارند که این موضوع حرکت آنها را در بازار رقابتی مشکل میکند.

بهتر آن است که اول اقدام کنیم، ایرادهای خود را ببینیم، یاد بگیریم و در نهایت آنها را اصلاح کنیم. این یکی از مفاهیم بهبود مستمر است. ما نمیتوانیم آینده را پیش بینی کنیم و تمام مسائل آینده را از قبل ببینیم و برای همه آنها برنامه ریزی کنیم.
علاوه بر این موارد چند عامل مهم برای جهش به بازار رقابتی وجود دارد که در کشورهایی مانند آمریکا، ژاپن، هند و چین دیده میشود:
1- جاری باشیم و گذشته را فراموش کنیم، تجاربی از گذشته که بیشترین خطر را برای ما دارند، موفقیتهای ما هستند. باید آنها را فراموش کنیم. در غیر این صورت سعی خواهیم کرد آنها را تکرار کنیم در حالیکه محیط تغییر کرده است. باید با مسائل کسب و کار به طور نو آورانه برخورد کنیم و مدیریت جهشی داشته باشیم.
2- مدعی باشیم. به هیچ کس اعتماد نکنید. هر قدرت و توانایی ضعف هایی نیز دارد. اول به تمرین اعتماد کنید. از ادامه دادن بیهوده چیزهایی که نیاز ندارید بپرهیزید. با مطالعه بیشتر از حد شیوه های ژاپنی یا کشورهای دیگر ذهنتان را محدود نکنید. شیوه مدیریت ایرانی خودتان را ایجاد کنید.
3- از مسائل خلاف جریان طبیعی دوری نکنید. اغلب افراد در مقابل تغییر مقاومت نشان میدهند و می خواهند به همان حالت قبلی باقی بمانند. خیلی از افراد به همین دلیل در مقابل نوآوری مقاومت میکنند.
4- فراموش نکنید که همیشه شرایط در حال نو شدن است و شما با تغییرات پیش بینی نشده روبرو میشوید پس باید آمادگی مقابله با آنرا در خود ایجاد کنید.
5- گذشته را فرموش کنید. مرتبا وقت خود را صرف کنترل گذشته نکنید.
6- تمرکز کنید. روی مسائل مختلف پیش رو تمرکز کنید تا بتوانید با دید وسیع و جامع در زمان کمتر برای آنها راه حلهایی بیابید. از همه مهمتر روی مشتریان خود تمرکز کنید. این مشتری است که منبع درآمد ماست و به ما پول میدهد و هدف ما ایجاد رضایت در مشتری است. کیفیت خوب محصولات کافی نیست که موجب کسب درآمد بنگاه میشود. توجه به نیاز تک تک مشتریان و توجه به رضایت مشتری موجب کسب درآمد و بقای بنگاه میشود. هدف نهایی سازمانها پول نیست، ولی همانطور که هوا برای حسات انسان لازم است پول نیز برای ادامه حیات سازمانها ضروری است.
ارتباط با تک تک مشتریان و توجه به رضایت آنها، یک پارادایم جدید است که در ماورای رشد و رقابت در بازار به رضایت مشتری می اندیشد. سازمانها مانند انسانها و طبیعت تا ابد رشد نمیکنند و هدف نهایی آنها رشد مداوم نیست بلکه بقا ضرورت بیشتری دارد.

و اما دومین راه که همان به دنبال پارادایم جدید مدیریت بودن است:
. لذا عینا نقل قول میگردد:مدیریت جهشی یا شکافنده به شما قابلیت توسعه امکان انتقال از یک وضعیت به وضعیت دیگر را میدهد (پروفسور شوجی شیبا- 1386 (خوشحالم که تفکراتم به ایشان نزدیک است چون به نوعی تاییدی است بر عرائض اینجانب.)).
مدیریت شکافنده یک مدیریت آینده نگر است و گذشته را کنترل نمیکند. در دیدگاه کنترلی نگاه مدیریت به گذشته است، در دیدگاه بهبود نگاه مدیریت به حال است و در نهایت در دیدگاه شکافنده نگاه مدیریت به آینده است.
مدیران ارشد سازمانهای امروز، در محیطی که مرتب در حال تغییر است باید دیدگاه شکافنده داشته باشند. توجه زیاد به گذشته و الگو برداری از تجارب خوب و بد آن، چابکی سازمان را در برابر تغییرات محیطی کاهش میدهد و مدیران را در تصمیم گیری به اشتباه می اندازد.
سه گام برای پذیرش این مفهوم و این دیدگاه وجود دارد:
قدم اول کسب دانش. استخراج دانش از اطلاعات
قدم دوم: فهمدین است. فهمیدن از دانش استخراج میشود. در این حالت میتوان مفاهیم مشابه را با دانش کسب شده توجیه و تفسیر کرد.
قدم سوم مهرات است. بدون مهارت قادر به کسب پول نخواهیم بود. پول در نتیجه رفتار ما بدست می آید در نتیجه تکرار تجربیات (است که) مهارت کسب میشود.

هیچ نظری موجود نیست: