۱۳۸۸/۱۱/۲۸

اولين كنفرانس ملي بررسي مسايل اقتصاد ايران براي بنگاههاي اقتصادي



اولين كنفرانس ملي

بررسي مسايل اقتصاد ايران براي بنگاههاي اقتصادي + ارائه نتايج رتبه‌بندي شركتهاي برتر(IMI 100) و جوايز شركتهاي پيشرو

اهداف كنفرانس :
فراهم کردن زمينه­ اي براي:
تعامل سياستگذاران، مديران و پژوهشگران
ارايه نتايج تحقيقات صاحبنظران اقتصادي در خصوص شرايط اقتصادي جهان و ايران
بررسي نگرش‌هاي مطرح در خصوص شركتهاي برتر در جهان
ايجاد ارتباط منطقي بين اقتصاد كلان و اقتصاد بنگاه و ارائه راهكارهاي مناسب براي رهبري بنگاهاي اقتصادي

محورهاي كنفرانس
تحليل اقتصاد ايران و اثر آن بر بنگاههاي اقتصادي
اثرحذف يارانه‌ها بر وضعيت بنگاههاي اقتصادي
اثررتبه‌بندي بنگاههاي بزرگ كشور در شفاف‌ سازي فعاليت‌هاي اقتصادي
اثر سياست‌هاي مالي و پولي دولت و بانك مركزي بر استراتژي بنگاهها در اقتصاد ايران
تعامل مدير و محيط و بررسي تدوين استراتژي‌ها

۱۳۸۸/۱۱/۲۳

دورنمای شرکت در 1400

یکی از دستاوردهای نمایشگاه شانزدهم صنعت چاپ تهران برای ما این بود که پتانسیلهای بیشتری برای توسعه خط محصول و توسعه محصول برایمان فراهم شد.
با توجه به تمامی مذاکراتی که با بازدید کنندگان، تولید کنندگانی که مایل بودند به عنوان پیمانکار یا تامین کننده شرکت ما فعالیت نمایند، شرکتها و افرادی که مایل بودند از محصولات فعلی ما استفاده کنند، مشتریان آتی که نیازهای آتی شان را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در حین مذاکره بدست می آوردیم به این نتیجه رسیده ام که میتوانیم در مجموع در طی سالهای آتی در 7 گروه جدید محصول فعالیت خود را توسعه دهیم. سوای اینکه کاغذهای اداری با 5 زیر مجموعه در اصل فقط در زمره یکی از این 7 گروه محصولات قرار میگیرند بیشترین دغدغه فعلی من اولویت بندی بر اساس حاشیه های سود و سرعت رشد هر کدام از گروهها است.
در اصل هم توسعه خط محصول خواهیم داشت (مثلا وارد بازار لیبل خواهیم شد) و هم توسعه محصول (یعنی علاوه بر متنوع کردن محصولات فعلی لنواع لیبلها را برای مصرف مختلف صنعتی و خانگی عرضه خواهیم کرد).
برخی از این گروههای محصولات برای اولین بار در ایران عرضه خواهند شد. کل این گروهها و زیر گروههای مربوط به خودشان طی یک برنامه 10 ساله (در اصل 11 ساله) باید فعال شوند طوری که برخی از زیر مجموعه محصولات این گروهها در طول سال 89 و برخی سال 90 و مابقی تا سال 1400 باید به سبد محصولاتمان اضافه شوند.
گرچه هیچ بعید نیست که قبل از آن تاریخ باز هم گروههای اصلی و فرعی دیگری نیز به لیست انتظار اضافه شوند.
تقدم و تاخر ورود به بازار هر یک از این گروهها بستگی مستقیم با میزان سود آوری و از طرفی با میزان سرمایه مورد نیاز برای گردش مواد و ماشین آلات و ابزارهای کار دارد.
به نحوی که محصولات با حاشیه سود بالاتر بهتر میتوانند به شرکت کمک کنند تا گروههای محصول دیگر را نیز فعال سازد.
سرمایه در گردش از اهمیت بیشتری برخوردار است چرا که معمولا سوای ماشین آلات موادی که منتظر ورود به خط تولید هستند حدود 20% و موادی که در خط تولید هستند 5% و موادی که در انبار محصولات ساخته شده آماده ارسال هستند 30% و سرمایه ای که در فروشهای غیر نقدی انباشته شده است حدود 45 الی 50% سرمایه گردش مواد را به خود اختصاص میدهند که هر چقدر اوضاع اقتصادی خرابتر و رکود بیشتر باشد سهم بیشتری به مورد آخر تعلق میگیرد چون قدرت خرید پایین تر می آید از طرفی همزمان تحریمها (به دلیل عدم استفاده از خریدهای غیر نقدی و مدت دار مرسوم و نیز خرید با بهای بیشتر و زمان انتظار بیشتر تا تحویل و خواب پول به دلیل نقدی بودن خرید) و فشارهای بازارهای مکاره (نیاز به تامین نمودن محصولاتی در درجه های کیفی متفاوت به منظور حفظ سهم بازار و حذف رقبایی که با کیفیت بسیار پایین امنیت بازار را به خطر می اندازند) سرمایه بیشتری را نیز به مواد اولیه سوق خواهد داد.

تحقق این کار یک برون سپاری بسیار دقیق و حساب شده خواهد بود که رادان تحریر را به عنوان لایسنسور (شرکت صاحب علامت تجاری و تکنولوژی تولید) در کنار دهها تامین کننده ای قرار خواهد داد که از اختلاف سطح مدیریت و توان تولیدی بسیار متفاوتی برخوردارند و از طرفی در هر یک از این گروهها در مقابل دهها رقیبی قرار خواهد داد که از اختلاف توان تولید و رقابت متفاوتی برخوردارند.
ورود به بازار این گروه از محصولات خود به ابزارهای مدیریتی بسیاری نیاز دارد که ما را در مدیریت تقاضا، مدیریت بازار و مدیریت تامین کنندگان حتی مدیریت تولید (چون ممکن است برای حذف برخی رقبا آنها را جذب کنیم) یاری کند

موازی با آن به فکر صادرات و حتی تولید خارج از مرز هم هستم. نه اینکه به یکباره به آن بپردازم بلکه منظورم این است که با عمق بیشتری به جمع آوری اطلاعات بازار و اطلاعات نحوه سرمایه گذاری ها و ... در خصوص تولید خارج از مرز نیز خواهم پرداخت تا آرام آرام با صادرات از طریق ایجاد نمایندگی به سرمایه گذاری مستقیم برسیم.

طرح اصلی من بر این اصل استوار است. بقیه اش با خداست که امیدوارم خودشان مثل همیشه عنایت و لطفشان را شامل حالمان کنند تا خیلی زودتر و کم دردسرتر و جلوتر از آنچه میخواستیم پیش برویم

پ.ن.: متاسفانه رفتار مودبانه و دلسوزانه برخی از کارکنان مونث ما خارج از ظرفیت مدیر یکی از تامین کنندگان (وحتی شاید مدیران یا کارکنان سایر تامین کنندگان) بوده است تا جایی که به خودش حق داده است بعد از به سنگ خوردن تیر پیشنهاد همکاری و استفاده از توانایی های شغلی این بار پیشنهاد بی شرمانه اش را مطرح کند. بدون توجه به جایگاه ارتباط شغلی اش با من.
غافل از اینکه پرسنل ما از قبل در این خصوص آموزش دیده اند که حدود را چگونه برای هر کسی مشخص کنند. البته آموزشهای ما بیشتر از باب جاسوسی اطلاعات بوده است نه مسائل اینچنین که تجربه تلخ ولی به موقعی برای شرکت ما بود. متاسفانه ظرفیت همه افراد یکی نیست و این موضوع اصلا به پوزیشن و جایگاه سازمانی افراد نیز مربوط نیست.
ظاهرا در برون سپاری ها (حداقل برای مدل خودم) باید فصل مدیریت روابط شغلی را نیز بگنجانیم تا مدلم کاملتر شده و کارکنان شرکتها نیز بتوانند رفتارها و روابط تامین کنندگان را اداره کنند.
گرچه این موضوع به خوبی حل شد ولی برایم ناراحت کننده بود که کسی به خودش اجازه داده با کارکنان من بخصوص بدون ترس از اینکه شاید موضوع به گوش من برسد چنین رفتار گستاخانه ای داشته باشد. حالا باز جاسوسی اطلاعات برای من منطقی تر و قابل قبول تر است.
به هر حال هنجارهای اجتماعی خواهی نخواهی محیطهای کاری را تحت تاثیر قرار میدهند و ما نمیتوانیم به همه یاد بدهیم که روابط پرسنل یا تمامی طرفهای تجاری شرکت محدود و تعریف شده است و اصولا بحث کار جداست.