مدتی پیش میزبان دوست فرهیخته عزیزی که از تولید کنندگان و تجار بزرگی هم هستند بودم که از چین برایم صحبت و تعریف میکرد و حتی توصیه به راه انداختن کسب و کار در آنجا.
در میان سخنان جمله ای را فرمودند که عمیقا به آن اعتقاد دارم و همیشه خودم هم سعی میکرده ام آن موضوع مورد توجهم باشد.
با شما هم در میان میگذارم شاید تلنگری باشد که از این دایره گردون دور خودمان بیرون بیاییم اگر دور و بر ما را بی حالی و سستی گرفته تلنگری به خود بزنیم و دنبال کارهایمان را بگیریم.
فرمودند که: "وقتی سوار قطار پر سرعت میشی، میبینی اون همه آدم به سختی و به تندی مشغول کار هستند. این قطار پر میاد اون یکی پر میره. همه تند تند مشغول کار خودشان هستند. کسی با فرعیات کار نداره و واقعا میبینی که تنها کسی هستی که داری تفننی و با آرامش ناشی از فرصت کافی داری میری که بازاری رو بررسی کنی و یا فروشنده ای رو ببینی. بعد میبینی دنیا داره کار میکنه و جلو میره و تو همینطور عقب میمونی"
خیلی نکته مهمی است. نباید دست از تلاش برداشت.
بله موانع ذهنی بیشماری علاوه بر موانع عملیاتی بر سر راهمان قرار دارند.. دلسردمان میکنند. خسته میشویم که هی متوقف میشویم. یک کار ساده کلی وقتمان را میگیرد. بله همه ما داریم به عینه تجربه اش میکنیم و نیازی به گفتن نیست. همه داریم کامل لمس میکنیم و توش زندگی میکنیم
بله کاملا درست میفرمایید
ولی قرار نیست ما اجازه بدیم افسرده بشیم و تسلیم به اینکه کاری نمیشه کرد.
برای تغییر شرایط ترک آن تنها یکی از راه حلها است. جوانان با استعداد زیادی میشناسم که شرایط مالی یا غیر مالی متعددی دارند که مانع مهاجرتشان است. مبادا فکر کنیم همه راه حلها فقط در مهاجرت است و اگر نشود پس بازنده ایم.
مبادا
اصلا میدانید چرا علم مدیریت ایجاد شد؟ به خاطر همین محدودیتها و کمبودها. نیاز به تصمیم گیری. نیاز به برنامه ریزی
روحیه خودتان را بالا نگه دارید. از هر آنچه دم دستتان هست استفاده کنید. هر دوست و آشنا و ارتباطی که دارید. بروید بیرون و با چند نفر همفکری کنید. گاها ایده ها منتظر فرصتی هستند که پیاده شوند. گاها باید از نگاه فرد دیگری به دنیا نگاه کرد.
حضرت مولانا چه عالی فرموده اند:
گر در طلب خودی ز خود بیرونآ
جو را بگذار و جانب جیحون آ
چون گاو چه میکشی تو بار گردون
چرخی بزن و بر سر این گردون آ
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱
#کسب_و_کار
t.me/AlirezaMojahedi
AlirezaMojahedi.com
By: Alireza Mojahedi via eBiz
گاه نوشته ها و نیز بازنشر خودکار از کانال تلگرامی @AlirezaMojahedi تجارت الکترونیکی
کسب و کار اینترنتی، مدیریت کسب و کار و رهبری
۱۴۰۲/۰۸/۰۷
eBiz's Post
۱۴۰۲/۰۸/۰۱
eBiz's Post
10-100-1000
اینها هدف گذاری اولیه ما در ای بیزینر است.
10 مشتری اول از آن جهت اهمیت دارند که مطمئن شویم سیستم دارد درست کار میکند. برای 10 مشتری میتوانیم 100 درصد تمرکزمان را بکار بگیریم و همه قدمها را بشماریم و تماشا کنیم
عدد بعدی یعنی 100 مشتری اول. این کار کمک میکند این بار تمرکزمان را روی بررسی روان بودن و قدرت تاب آوری سیستممان قرار بدهیم. چون به هر حال اولین بار است که سیستم قرار است به 100 نفر به طور همزمان سرویس بدهد و به نوعی تحت فشار قرار میگیرد. گرچه هنوز فشار سبک است ولی تیم مدیریت و کارکنان و ... همه بیش از قبل تحت فشار قرار میگیرند.
اکنون بعد از رسیدن به این هدف میتوانیم ارزیابی بهتری از خودمان داشته باشیم. کجای کارمان میلنگد؟ کجا را باید تغییر بدهیم یا اصلاح کنیم و از این قبیل تصمیم گیریها و اصلاح ها. به عبارتی روی راندمان و بهره وری کار میشود. الان در این مرحله هستیم.
بعد از آن میرویم سراغ 1000 مشتری اول. تارگت 1000 مشتری اول به واقع سیستم ما را تحت فشار خوبی قرار خواهد داد. هم نرم ازفار هم سخت افزار و هم مدیریتی همه چیز تحت فشار قرار میگیرد.
ما در هدف گذاری 1000 مشتری اول به طور واقعی ساخته میشویم. البته که زمان هم میبرد و به طور ناگهانی رخ نمیدهد (گرچه نمونه های کلاب هاوس و پیام سرانهای سیگنال و تردز و ... هم بوده اند که ناگهان رشد زیادی را تجربه کرده اند) و این سرعت کند رشد کمک میکند سیستم و سازمان به تدریج قدرت بگیرد.
وقتی به 1000 مشتری اول رسیدیم دیگر وقت آن است که پرواز کنیم. اکنون به قابلیتهای خودمان اعتماد داریم و میتوانیم تخت گاز پیش برویم
شما را بیشتر در جریان اتفاقات و رخدادها قرار خواهم داد. امیدوارم همگی خاطرات شیرینی باشند
#کسب_و_کار
t.me/AlirezaMojahedi
AlirezaMojahedi.com
By: Alireza Mojahedi via eBiz
اینها هدف گذاری اولیه ما در ای بیزینر است.
10 مشتری اول از آن جهت اهمیت دارند که مطمئن شویم سیستم دارد درست کار میکند. برای 10 مشتری میتوانیم 100 درصد تمرکزمان را بکار بگیریم و همه قدمها را بشماریم و تماشا کنیم
عدد بعدی یعنی 100 مشتری اول. این کار کمک میکند این بار تمرکزمان را روی بررسی روان بودن و قدرت تاب آوری سیستممان قرار بدهیم. چون به هر حال اولین بار است که سیستم قرار است به 100 نفر به طور همزمان سرویس بدهد و به نوعی تحت فشار قرار میگیرد. گرچه هنوز فشار سبک است ولی تیم مدیریت و کارکنان و ... همه بیش از قبل تحت فشار قرار میگیرند.
اکنون بعد از رسیدن به این هدف میتوانیم ارزیابی بهتری از خودمان داشته باشیم. کجای کارمان میلنگد؟ کجا را باید تغییر بدهیم یا اصلاح کنیم و از این قبیل تصمیم گیریها و اصلاح ها. به عبارتی روی راندمان و بهره وری کار میشود. الان در این مرحله هستیم.
بعد از آن میرویم سراغ 1000 مشتری اول. تارگت 1000 مشتری اول به واقع سیستم ما را تحت فشار خوبی قرار خواهد داد. هم نرم ازفار هم سخت افزار و هم مدیریتی همه چیز تحت فشار قرار میگیرد.
ما در هدف گذاری 1000 مشتری اول به طور واقعی ساخته میشویم. البته که زمان هم میبرد و به طور ناگهانی رخ نمیدهد (گرچه نمونه های کلاب هاوس و پیام سرانهای سیگنال و تردز و ... هم بوده اند که ناگهان رشد زیادی را تجربه کرده اند) و این سرعت کند رشد کمک میکند سیستم و سازمان به تدریج قدرت بگیرد.
وقتی به 1000 مشتری اول رسیدیم دیگر وقت آن است که پرواز کنیم. اکنون به قابلیتهای خودمان اعتماد داریم و میتوانیم تخت گاز پیش برویم
شما را بیشتر در جریان اتفاقات و رخدادها قرار خواهم داد. امیدوارم همگی خاطرات شیرینی باشند
#کسب_و_کار
t.me/AlirezaMojahedi
AlirezaMojahedi.com
By: Alireza Mojahedi via eBiz
۱۴۰۲/۰۷/۲۵
eBiz's Post
طی سه روز گذشته از هفته جدید، هر روز به بهانه ای در خدمت دوستی قدیمی بوده ام و در موضوعی با هم مشورت و همفکری کرده ایم.
در همه این جلسات دو سوال مشترک مطرح شد که فکر کردم خوبه اینجا هم پاسخش را درج کنم شاید سوال برخی دیگر هم باشد.
یک اینکه eBiziner چند درصد مشتریانش ایرانیان خارجی خصوصا کانادایی است؟ دیگر آنکه الان دوره های بازاریابی دیجیتال سازمان مدیریت صنعتی چگونه برگزار میشوند
از سوال آخر شروع میکنم که توضیحش کوتاه تر است. ببینید مرکز آموزش سازمان مدیریت صنعتی بجز در مواردی محدود و خاص که واقعا مدرسانش بی نظیر بوده اند مانند مرحوم دکتر وفا غفاریان (مدرس مدیریت استراتژیک)، مرحوم پروفسور مسعود حیدری مدرس اصول و فنون مذاکره و مشهور به پدر اصول و فنون مذاکره ایران)، مرحوم دکتر احمد روستا مدرس مدیریت بازاریابی (مشهور به پدر بازاریابی ایران)، استاد بیژن خرم (عمر پر برکتشان همراه با سلامتی دراز باد) مشهور به پدر تفکر سیستمی ایران - در بقیه موارد اساتید متعددی یک موضوع درسی را تدریس میکنند و همزمان برای یک درس کلاسهای موازی توسط مدرسان دیگر نیر در حال برگزاری است. خصوصا در درسهای دوره های تخصصی کوتاه مدت که در دوره های نخصصی بلند مدت و نیز دوره های تحصیلات تکمیلی MBD و DBA برگزار میشود.
خود من زمانی که برای اولین بار در سال 1387 موضوع بازاریابی دیجیتال را برای اولین بار و به منظور معرفی بازاریابی درونی Inbound Marketing و فرصت استفاده از شبکه های اجتماعی به عنوان ابزار بازاریابی معرفی کردم که بعد از حوادث سال 88 تا سال 90 ارائه اش ممنوع شد و بعدا از سال 90 تا 94 تدریسش میکردم، وقتی از تدریس این دوره کنار رفتم سازمان معطل نماند و اساتید و مدرسان مختلف دیگری به همکاری دعوت شدند.
این روند هنوز ادامه دارد. من اکنون به دلیل فرصت اندکم، با همه شوق و اشتیاقم به یاد دادن و همکلاس شدنم با جمع فرهیخته مشتاق یادگیری، در آنجا کلاسهایم محدود به دروس 2 واحدی تحصیلات تکمیلی e-Business/e-Commerce است و گاها تفکر سیستمی و گاها بازاریابی و خیلی وقت است دیجیتال مارکتینگ را تدریس نمیکنم.
آنجا هم مانند بسیاری دیگر از موسسات آموزشی به کیفیت تدریس توجه دارند و مدرسان را ارزیابی میکنند. پس با خیالی راحت میتوانید دوره های آموزشی را شرکت کنید.
اینکه چرا دوره های آموزشی من به صورت مجازی برگزار نمیشود تقصیر هیچ کس نیست. محدودیت خود من است که وقتی ارتباط چشمی برقرار نمیکنم متوجه عکس العمل مخاطب (خنده، غم، بی خیالی، توجه و عدم توجه، اشتیاق و عدم اشتیاق و حتی علامت سوالی که به دلایلی سوالش را مطرح نمیکنند) نمیشوم و لذا بعد از مدتی انرژی ام مانند کسی که به تنهایی دارد جندین ساعت با خودش صحبت میکند تحلیل میرود و کیفیت تدریسم نیز به دنبال آن کاهش پیدا میکند.
مثلا با سوال دوم که پاسخش کوتاهتر بود شروع کردم :))
By: Alireza Mojahedi via eBiz
در همه این جلسات دو سوال مشترک مطرح شد که فکر کردم خوبه اینجا هم پاسخش را درج کنم شاید سوال برخی دیگر هم باشد.
یک اینکه eBiziner چند درصد مشتریانش ایرانیان خارجی خصوصا کانادایی است؟ دیگر آنکه الان دوره های بازاریابی دیجیتال سازمان مدیریت صنعتی چگونه برگزار میشوند
از سوال آخر شروع میکنم که توضیحش کوتاه تر است. ببینید مرکز آموزش سازمان مدیریت صنعتی بجز در مواردی محدود و خاص که واقعا مدرسانش بی نظیر بوده اند مانند مرحوم دکتر وفا غفاریان (مدرس مدیریت استراتژیک)، مرحوم پروفسور مسعود حیدری مدرس اصول و فنون مذاکره و مشهور به پدر اصول و فنون مذاکره ایران)، مرحوم دکتر احمد روستا مدرس مدیریت بازاریابی (مشهور به پدر بازاریابی ایران)، استاد بیژن خرم (عمر پر برکتشان همراه با سلامتی دراز باد) مشهور به پدر تفکر سیستمی ایران - در بقیه موارد اساتید متعددی یک موضوع درسی را تدریس میکنند و همزمان برای یک درس کلاسهای موازی توسط مدرسان دیگر نیر در حال برگزاری است. خصوصا در درسهای دوره های تخصصی کوتاه مدت که در دوره های نخصصی بلند مدت و نیز دوره های تحصیلات تکمیلی MBD و DBA برگزار میشود.
خود من زمانی که برای اولین بار در سال 1387 موضوع بازاریابی دیجیتال را برای اولین بار و به منظور معرفی بازاریابی درونی Inbound Marketing و فرصت استفاده از شبکه های اجتماعی به عنوان ابزار بازاریابی معرفی کردم که بعد از حوادث سال 88 تا سال 90 ارائه اش ممنوع شد و بعدا از سال 90 تا 94 تدریسش میکردم، وقتی از تدریس این دوره کنار رفتم سازمان معطل نماند و اساتید و مدرسان مختلف دیگری به همکاری دعوت شدند.
این روند هنوز ادامه دارد. من اکنون به دلیل فرصت اندکم، با همه شوق و اشتیاقم به یاد دادن و همکلاس شدنم با جمع فرهیخته مشتاق یادگیری، در آنجا کلاسهایم محدود به دروس 2 واحدی تحصیلات تکمیلی e-Business/e-Commerce است و گاها تفکر سیستمی و گاها بازاریابی و خیلی وقت است دیجیتال مارکتینگ را تدریس نمیکنم.
آنجا هم مانند بسیاری دیگر از موسسات آموزشی به کیفیت تدریس توجه دارند و مدرسان را ارزیابی میکنند. پس با خیالی راحت میتوانید دوره های آموزشی را شرکت کنید.
اینکه چرا دوره های آموزشی من به صورت مجازی برگزار نمیشود تقصیر هیچ کس نیست. محدودیت خود من است که وقتی ارتباط چشمی برقرار نمیکنم متوجه عکس العمل مخاطب (خنده، غم، بی خیالی، توجه و عدم توجه، اشتیاق و عدم اشتیاق و حتی علامت سوالی که به دلایلی سوالش را مطرح نمیکنند) نمیشوم و لذا بعد از مدتی انرژی ام مانند کسی که به تنهایی دارد جندین ساعت با خودش صحبت میکند تحلیل میرود و کیفیت تدریسم نیز به دنبال آن کاهش پیدا میکند.
مثلا با سوال دوم که پاسخش کوتاهتر بود شروع کردم :))
By: Alireza Mojahedi via eBiz
۱۴۰۲/۰۷/۱۹
eBiz's Post
eBiz's Post
اين پست تبلیغاتی نیست، بلکه به نشانه سپاس و قدردانی از محبتهای جناب آقای مهندس لطفی عزیز، مدیر عامل محترم شرکت مهاجرتی آتلانتیک ۷۲۴ و وکيل محترم مهاجرت کانادا که به بنده نیز بسیار لطف داشتند و کارهای مهاجرتی من نیز تماما توسط مجموعه ایشان انجام شد و به نتیجه رسید میباشد.
از نزدیک شاهد بوده ام که پرونده های ریجکت شده دیگر موسسات توسط آنان به نتیجه رسیده است.
شخصی امين و درست کار که کارهای مهاجرتی دوست عزیزمان جناب آقای طالبی عزیز را نیز تمام و کمال در مدت شگفت انگیز حدودا دو ماه به سر انجام رساندند.
برایشان آرزوی تندرستی و موفقیت روز افزون دارم
t.me/AlirezaMojahedi
AlirezaMojahedi.com
By: Alireza Mojahedi via eBiz
از نزدیک شاهد بوده ام که پرونده های ریجکت شده دیگر موسسات توسط آنان به نتیجه رسیده است.
شخصی امين و درست کار که کارهای مهاجرتی دوست عزیزمان جناب آقای طالبی عزیز را نیز تمام و کمال در مدت شگفت انگیز حدودا دو ماه به سر انجام رساندند.
برایشان آرزوی تندرستی و موفقیت روز افزون دارم
t.me/AlirezaMojahedi
AlirezaMojahedi.com
By: Alireza Mojahedi via eBiz
eBiz's Post
ماجرای سفر عادل طالبی به کانادا با آتلانتیک ۷۲۴ رو میتونین از زبان عادل طالبی و آرش لطفی (مشاور مهاجرتی آتلانتیک ۷۲۴) بشنوین
---------
سوالات خودتون رو از طریق دایرکت و یا تماس با شمارههای زیر از ما بپرسین
021-91076585
0912-1969089
وبسایت ما
www.atlantic724.com
آدرس
تهران، خیابان ملاصدرا، خیابان شیراز جنوبی، خیابان گرمسار شرقی، پلاک ۲۶، طبقه ۵، واحد ۱۹
----------
#کانادا #مهاجرت_کانادا #کانادا #اقامت #اقامت_دائم #استارتاپ #سرمایهگذاری #بیزنس
#اتلانتیک۷۲۴ #atlantic724
دریافت شده توسط @instasave_bot
By: Alireza Mojahedi via eBiz
۱۴۰۲/۰۷/۱۱
eBiz's Post
حدودا پنج ماه (شاید هم کمی بیشتر) است که در eBiziner روی دو تا موضوع متوقف بودم و به راه حلی نمیرسیدم. هر راهی مشکل خودش را داشت.
ولی نا امید نبودم. بدترین کار این بوده که فوق فوقش راهی که همه رفته اند را میروم. ولی آن راه مطابق میل و نظر من در خصوص آن جایگاهی که قرار بود وجه تمایز ما باشد، نبود.
تا اینکه به ناگهان راه جدیدی به ذهنم رسید.
این راه جدید آنقدر مهم و بزرگ است که کل استراتژی و مسیر ما را به سطحی بسیار بالاتر پرتاپ کرد و من بابت این کشف! تاریخی خودم خیلی خوشحالم.
خوشبختانه برای پیاده کردنش مشکل خاصی نیست و با تلاشهای قبلی همراستا است.
این را نوشتم که به جوانترها یکبار دیگر نشان دهم گاها باید به مسائل زمان داد. من همان فرد 5 ماه قبل بودم و با تقریبا همان سطح دانش و تجربه. ولی آگاهی من کامل نبود.
بایستی در این 5 ماه و درست به همین بهانه، همه آن راهها را مطالعه و برسی میکردم تا به سطح آگاهی برسم که امروز این راه حل را پیش پای من قرار داد.
نمیشد که این راه حل همان روز اول جلوی من قرار بگیرد. اگر هم قرار میگرفت من امروز پی به اهمیت آن نمیبردم چون بررسی های من در خصوص بقیه موارد کامل نبود که ارزش آن برایم آشکار شود.
#کسب_و_کار
t.me/AlirezaMojahedi
AlirezaMojahedi.com
By: Alireza Mojahedi via eBiz
ولی نا امید نبودم. بدترین کار این بوده که فوق فوقش راهی که همه رفته اند را میروم. ولی آن راه مطابق میل و نظر من در خصوص آن جایگاهی که قرار بود وجه تمایز ما باشد، نبود.
تا اینکه به ناگهان راه جدیدی به ذهنم رسید.
این راه جدید آنقدر مهم و بزرگ است که کل استراتژی و مسیر ما را به سطحی بسیار بالاتر پرتاپ کرد و من بابت این کشف! تاریخی خودم خیلی خوشحالم.
خوشبختانه برای پیاده کردنش مشکل خاصی نیست و با تلاشهای قبلی همراستا است.
این را نوشتم که به جوانترها یکبار دیگر نشان دهم گاها باید به مسائل زمان داد. من همان فرد 5 ماه قبل بودم و با تقریبا همان سطح دانش و تجربه. ولی آگاهی من کامل نبود.
بایستی در این 5 ماه و درست به همین بهانه، همه آن راهها را مطالعه و برسی میکردم تا به سطح آگاهی برسم که امروز این راه حل را پیش پای من قرار داد.
نمیشد که این راه حل همان روز اول جلوی من قرار بگیرد. اگر هم قرار میگرفت من امروز پی به اهمیت آن نمیبردم چون بررسی های من در خصوص بقیه موارد کامل نبود که ارزش آن برایم آشکار شود.
#کسب_و_کار
t.me/AlirezaMojahedi
AlirezaMojahedi.com
By: Alireza Mojahedi via eBiz
۱۴۰۲/۰۷/۱۰
eBiz's Post
متوهمان طرفدار پرولتاریا(طبقه کارگر)
سعید معدنی
غلامحسین ساعدی در شمارهی هفتم فصلنامه الفبا مینویسد:
"فتحعلی پناهیان جوان بیست و چند ساله....بچه عجیبی بود. سیانور هم در گوشه زبانش. همان بود که سرمایهدار گردن کلفت کرجی را کشت، همان که چای جهان را داشت."
منظور ساعدی از "سرمایهدار گردن کلفت" یک کار آفرین موفق و توسعه دهنده صنعت و اقتصاد کشور محمد صادق فاتح یزدی است. تقریبا صددرصد اهالی کرج و اطراف کرج فاتح یزدی را با اینکه نزدیک به نیم قرن از ترور وی توسط سازمان چریکهای فدایی خلق میگذرد، میشناسند.
محمدصادق فاتح یزدی متولد یزد بود. در سالهایی که در یزد کم آبی و قحطی بروز میکند، مردمان زیادی از این شهر به کرج نقل مکان میکنند. فاتح یکی از این افراد بود که بعدها یکتنه در دگرگونی و پیشرفت کرج نقش بسزایی داشت.
فاتح یزدی متولد ۱۲۷۷ بود. وی برای ادامهی تحصیل در رشته مهندسی کشاورزی به هند میرود. پس از بازگشت از هند باخبر میشود نامزدش رقیه غضنفری که "جهان" صدایش می کردند بر اثر بیماری آبله نابینا شده است. اطرافیان توصیه میکنند که با این دختر ازدواج نکند. اما مهندس فاتح که جزء معدود تحصیلکردگان دانشگاهی آن زمان بود عاشق جهان بود. لذا بر عشقاش پافشاری میکند و با وی ازدواج میکند. جالب آنکه این صنعتکار خلاق و کارآفرین بعدها بسیاری از کارخانه و مکانها و محلهها را که در کرج میسازد نام "جهان" را بر آنها میگذارد. احتمالا تا زمانی که کرج هست نام "جهان" هم هست! مثل:
- کارخانه «جهانچیت» در سال 1335
-کارخانه «روغن نباتی جهان» در سال 1336
- «کارگاه بافندگی خانوادگی» در سال 1341 (این کارگاه، به دنبال سختی زنان از کار کردن در محیطِ مردانه جهانچیت تاسیس میشود و در داخل محله چهارصددستگاه کرج قرار داشته که بسیاری از زنان کارگر آن نیز ساکن همین محله بودهاند)؛
- کارخانه «یخسازی جهان»
- کارخانه «روغن موتور جهان»
- «سردخانه میوه جهان» در سال 1344 که جزء اولینها بوده
- پلاستیکسازی آرمه
- شرکت آبادانی جهان
- کارخانه صابون جهان
-چای جهان
-پتوبافی جهان
-و....
علاوه بر آن، "فاتح" در کشاورزی نیز فعالیتهایی داشت. از جمله احداث 150 هکتار باغات میوه و حدود 80 هکتار جنگل چوبهای صنعتی این مجموعه در کنار دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران، مرکز اصلاح بذر و نهال و زمینهای زراعی کرج، موقعیت کشاورزی کرج را بهبود دادند.
با توسعه شرکتها و کارخانهها، مهاجرت به شهر کرج افزایش مییابد. مهندس فاتح با کمک مهندسان خارجی شروع به قطعهبندی زمینهای اطراف و خیابانکشی آنها میکند. این کار در نهایت به ایجاد دو محله مسکونی «چهارصد دستگاه» و «جهانشهر» منجر میشود. ۴۰۰ دستگاه که در ابتدا آن را «جهانآباد» یا «کوی کارگران جهانچیت» نامیده بودند، در ضلع جنوبی کارخانه جهانچیت قرار دارد. این بخش، به عنوان یک مجموعه ۴۰۰ واحدی در نظر گرفته شده بود که ۲۰۰ واحد آن اجرایی شد.
نکته آنکه این دو مجموعه مسکونی را خیابان اصلی شهر یعنی خیابان بهشتی(قزوین) ازهم جدا میکند. قسمت شمالی خانههای بزرگتر بودند برای افراد پردرآمد و قسمت جنوبی خانههای کوچکتر و اقتصادیتر برای افراد کم در آمد بود. البته بخشی از خانهها بعد کشته شدن ایشان تکمیل شدند. همچنین کافه (رستوران) "باغجهان" هم که یکی از قدیمیترین رستورانهای دایر در کرج است به همین جهانشهر چسبیده است.
بعد از انقلاب ۱۳۵۷ تقریبا همهی این اموال و کارخانهها مصادره شده و به دلیل سوء مدیریت بسیاری تعطیل شده واز بین رفتند! در نتیجه آن تلاش شبانهروزی خستگیناپذیر به باد فنا رفت. فاتح همچنین چند مرکز آموزشی، مسجد، درمانگاه وغیره را نیز ساخته است.
سال ۱۳۵۰ است. شرایط کشور امنیتی شده. در همین سال کارگران جهانچیت در اعتراض به کمی حقوق اعتصاب میکنند. فاتح امتیازاتی میدهد و آنها را بیمه میکند. اما باز هم اعتصاب ادامه دارد. فاتح به نیروهای امنیتی متوسل می شود. کارگران برای گرفتن حق خود راهی وزارت کار در تهران میشوند. روند اعتراض وارد فاز امنیتی شده سه نفر کارگر کشته می شوند که البته فدائیان خلق اعلام میکنند ۲۰ نفر کشته شدهاند. فاتح از این حادثه غمگین میشود. دو سالی سرکار نمیرود اما به اصرار مدیران کارخانهها بعد از دوسال سرکار برمیگردد.
اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق ۲۰ مرداد ۱۳۵۳خیابان را بر اتومبیلاش میبندند. ابتدا به راننده تیری شلیک میکنند. سپس بورژوای(سرمایهدار) کارآفرین را در ۷۶ سالگی میکشند تا انتقام خود را از امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا بگیرند! وقتی دقیق میشویم، میبینیم که گروههای افراطی در تاریخ معاصر چه فرصتهای ناب توسعه یافتگی را از این کشور گرفتهاند.
جامعهشناسی
@IRANSOCIOLOGY
By: Alireza Mojahedi via eBiz
سعید معدنی
غلامحسین ساعدی در شمارهی هفتم فصلنامه الفبا مینویسد:
"فتحعلی پناهیان جوان بیست و چند ساله....بچه عجیبی بود. سیانور هم در گوشه زبانش. همان بود که سرمایهدار گردن کلفت کرجی را کشت، همان که چای جهان را داشت."
منظور ساعدی از "سرمایهدار گردن کلفت" یک کار آفرین موفق و توسعه دهنده صنعت و اقتصاد کشور محمد صادق فاتح یزدی است. تقریبا صددرصد اهالی کرج و اطراف کرج فاتح یزدی را با اینکه نزدیک به نیم قرن از ترور وی توسط سازمان چریکهای فدایی خلق میگذرد، میشناسند.
محمدصادق فاتح یزدی متولد یزد بود. در سالهایی که در یزد کم آبی و قحطی بروز میکند، مردمان زیادی از این شهر به کرج نقل مکان میکنند. فاتح یکی از این افراد بود که بعدها یکتنه در دگرگونی و پیشرفت کرج نقش بسزایی داشت.
فاتح یزدی متولد ۱۲۷۷ بود. وی برای ادامهی تحصیل در رشته مهندسی کشاورزی به هند میرود. پس از بازگشت از هند باخبر میشود نامزدش رقیه غضنفری که "جهان" صدایش می کردند بر اثر بیماری آبله نابینا شده است. اطرافیان توصیه میکنند که با این دختر ازدواج نکند. اما مهندس فاتح که جزء معدود تحصیلکردگان دانشگاهی آن زمان بود عاشق جهان بود. لذا بر عشقاش پافشاری میکند و با وی ازدواج میکند. جالب آنکه این صنعتکار خلاق و کارآفرین بعدها بسیاری از کارخانه و مکانها و محلهها را که در کرج میسازد نام "جهان" را بر آنها میگذارد. احتمالا تا زمانی که کرج هست نام "جهان" هم هست! مثل:
- کارخانه «جهانچیت» در سال 1335
-کارخانه «روغن نباتی جهان» در سال 1336
- «کارگاه بافندگی خانوادگی» در سال 1341 (این کارگاه، به دنبال سختی زنان از کار کردن در محیطِ مردانه جهانچیت تاسیس میشود و در داخل محله چهارصددستگاه کرج قرار داشته که بسیاری از زنان کارگر آن نیز ساکن همین محله بودهاند)؛
- کارخانه «یخسازی جهان»
- کارخانه «روغن موتور جهان»
- «سردخانه میوه جهان» در سال 1344 که جزء اولینها بوده
- پلاستیکسازی آرمه
- شرکت آبادانی جهان
- کارخانه صابون جهان
-چای جهان
-پتوبافی جهان
-و....
علاوه بر آن، "فاتح" در کشاورزی نیز فعالیتهایی داشت. از جمله احداث 150 هکتار باغات میوه و حدود 80 هکتار جنگل چوبهای صنعتی این مجموعه در کنار دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران، مرکز اصلاح بذر و نهال و زمینهای زراعی کرج، موقعیت کشاورزی کرج را بهبود دادند.
با توسعه شرکتها و کارخانهها، مهاجرت به شهر کرج افزایش مییابد. مهندس فاتح با کمک مهندسان خارجی شروع به قطعهبندی زمینهای اطراف و خیابانکشی آنها میکند. این کار در نهایت به ایجاد دو محله مسکونی «چهارصد دستگاه» و «جهانشهر» منجر میشود. ۴۰۰ دستگاه که در ابتدا آن را «جهانآباد» یا «کوی کارگران جهانچیت» نامیده بودند، در ضلع جنوبی کارخانه جهانچیت قرار دارد. این بخش، به عنوان یک مجموعه ۴۰۰ واحدی در نظر گرفته شده بود که ۲۰۰ واحد آن اجرایی شد.
نکته آنکه این دو مجموعه مسکونی را خیابان اصلی شهر یعنی خیابان بهشتی(قزوین) ازهم جدا میکند. قسمت شمالی خانههای بزرگتر بودند برای افراد پردرآمد و قسمت جنوبی خانههای کوچکتر و اقتصادیتر برای افراد کم در آمد بود. البته بخشی از خانهها بعد کشته شدن ایشان تکمیل شدند. همچنین کافه (رستوران) "باغجهان" هم که یکی از قدیمیترین رستورانهای دایر در کرج است به همین جهانشهر چسبیده است.
بعد از انقلاب ۱۳۵۷ تقریبا همهی این اموال و کارخانهها مصادره شده و به دلیل سوء مدیریت بسیاری تعطیل شده واز بین رفتند! در نتیجه آن تلاش شبانهروزی خستگیناپذیر به باد فنا رفت. فاتح همچنین چند مرکز آموزشی، مسجد، درمانگاه وغیره را نیز ساخته است.
سال ۱۳۵۰ است. شرایط کشور امنیتی شده. در همین سال کارگران جهانچیت در اعتراض به کمی حقوق اعتصاب میکنند. فاتح امتیازاتی میدهد و آنها را بیمه میکند. اما باز هم اعتصاب ادامه دارد. فاتح به نیروهای امنیتی متوسل می شود. کارگران برای گرفتن حق خود راهی وزارت کار در تهران میشوند. روند اعتراض وارد فاز امنیتی شده سه نفر کارگر کشته می شوند که البته فدائیان خلق اعلام میکنند ۲۰ نفر کشته شدهاند. فاتح از این حادثه غمگین میشود. دو سالی سرکار نمیرود اما به اصرار مدیران کارخانهها بعد از دوسال سرکار برمیگردد.
اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق ۲۰ مرداد ۱۳۵۳خیابان را بر اتومبیلاش میبندند. ابتدا به راننده تیری شلیک میکنند. سپس بورژوای(سرمایهدار) کارآفرین را در ۷۶ سالگی میکشند تا انتقام خود را از امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا بگیرند! وقتی دقیق میشویم، میبینیم که گروههای افراطی در تاریخ معاصر چه فرصتهای ناب توسعه یافتگی را از این کشور گرفتهاند.
جامعهشناسی
@IRANSOCIOLOGY
By: Alireza Mojahedi via eBiz
اشتراک در:
پستها (Atom)