تصاویر منتشر شده در کانال تلگرامم را ببینید
خیلی وقتها پیش می آید که به بهانه ای در این خصوص صحبت میکنم. توصیه ای به دوست یا مصاحبتی در جمع. دیدم بد نیست با شما هم در میان بگذارم
آنچه در پی می آید رویکرد من است به این مفاهیم.
جدای از ترجمه غلطی که از Fail برای عبارت شکست استاده میکنیم، اصولا شکست یک مفهوم ذهنی است و تا زمانی که اثرات آنرا برای اصلاح بکار نبریم عینی نمیشود.
این فلسه من است. دعوت میکنم آنرا بخوانید روی آن بیندیشید.
ما در واقعیت چیزی به اسم شکست نداریم.
آنچه که ازش به عنوان شکست یاد میکنیم نقطه مقابل موفقیت نیست. بلکه یک توقف کامل است.
اگر منظور ما این است که یک تعریفی را، یک عدم موفقیتی را در مقابل موفقیت قرار دهیم، تا زمانی که این عدم موفقیت، منجر به توقف ما نشده و تا زمانی که از ادامه دادن منصرف نشده ایم، هنوز حرکت در مسیر موفقیت محسوب میشود.
خود این عدم موفقیتها که ما آنها را نقطه مقابل موفقیت تعریف میکنیم در اصل انعکاس نتیجه است.
یک فیدبک است و بس.
نباید منصرف شد. نباید هم بر طبل جهالت کوبید و چشم و گوش بسته اصرار کنیم که مرغ یک پا دارد و راه درست همین است که من انتخاب کرده ام.
بلکه نقطه ای است برای باز اندیشیدن. باز طراحی و ارزیابی مجدد (برای اینکه از سه چیز مطمئن شویم: یک اینکه اصالت هدفمان هنوز باقی است و هنوز آن هدف برای ما معتبر است، دو هم اینکه اصالت نیاز به رسیدن به آن هدف هنوز باقی است و هنوز لازم است به آن برسیم، و سوم اینکه راه و مسیر ما درست است). اینجاست که عدم موفقیتها، یکی پس از دیگری راهی را میساند که ما را به موفقیت میرساند.
بعضی وقتها هم هست که آن چیزی که ما آنرا به عنوان موفقیت تعریف کرده ایم در اصل خودش یک عدم موفقیت است که در بازه زمانی طولانی تری، و البته، چه بسا که در اندازه بسیار بزرگتری برایمان پیش خواهد آمد.
ولی چون الان، که نسبت به فردا دانش کمتری داریم و بینش ما محدودتر است، نمیتوانیم گامهای بعد از دست یابی به آنچه که آنرا موفقیت تعریف میکنیم را برای خودمان آشکار کنیم، آنرا برای خودمان حد کمال تعریف کرده و برای خودمان نقطه موفقیت تعریف میکنیم.
خیلی وقتها هیچ فکر نمیکنیم که بعد از رسیدن به آن موفقیت شرایط چه تغییری خواهد کرد و ما برای ماندن در آن شرایط موفقیت باید چه چیزها و تغییراتی را لحاظ کنیم.
فراموش نکنید که موفق ماندن به مراتب سختتر از موفق شدن است.
و چه بسیارند شرایطی که وقتی به شکست و توقف کامل رسیده ایم، یا درنقاط عدم موفقیت در جمع بندی ارزیابی ها به اشتباه بودن آن پی برده ایم، بعد از یک بازه زمانی نسبتا طولانی مدت، خودمان به این نتیجه رسیده ایم که چه خوب شد که آن موقع به آن نقطه ای که فکر میکردم موفقیت است نرسیدم!! الان که در زمان آینده تری هستم میبینم که آن هدف چقدر اشتباه بود.
چز اینطور شد؟
مگر فکر نمیکردیم که آن بهترین است؟
دلیلش این است که اگر دیروزها به آن عدم موفقیتها نمیرسیدیم، امروزها به این بینش و تجربه نرسیده بودیم.
پس از عدم رسیدن به نقطه فرضی موفقیت ناراحت نشوید. مجددا خوب اندیشه کنید و اگر همه چیز درست است به راه خودتان ادامه دهید. این بار با تلاشی بیشتر و مصمم تر و با تمام توان.
چه بسا اتفاقاتی که در راه رسیدن به این نقطه فرضی موفقیت برای شما پیش می آید بتواند تصویر موفقیت واقعی را برای شما روشن کند و شما به موفقیتتان افتخار کنید.
فراموش نکنیم که در کنار 5 عامل ابر و باد و مه و خورشید و فلک، که در کارند که تو نانی به کف آری و به غفلت مخوری، 3 عامل جبر، اختیار و شانس هم در کارند که موفق نشویم.
جبر که معلوم است چیست. تحریمها، سوء مدیریتها و ... ار عهده من خارج بوده است و ما موقع تولد کشور مقصد را انتخاب نکرده ایم. نه جغرافیایش را، نه دین مردمانش را و نه فرهنگش را و نه ...
شانس یا تقدیر یا هر آنچه میخوانیدش، نتیجه اتفاقاتی است که به دلایل مختلف باعث میشوند به دلایل غلط ببیازیم و یا به دلایل غلط ببریم. تنها تاثیری که میتوانیم روی جنبه منفی آن بگذاریم این است که بیشتر و بیشتر تمرین کنیم یا احتمال رخدادن باخت به دلایل غلطش را کاهش دهیم
اختیار هم چیزی نیست جز قدرت تصمیم گیری و انتخاب ما. بدون کسب دانش، بدون وسعه نظر و دید بلند مدت، بدون مشورت، بدون آگاهی، قطعا تصمیمی که میگیریم پر از اشتباه است که میشد جلوی آنرا گرفت.
پس خوب اطلاعات کسب کنید، به توانمندی و علایق خودتان در مورد رسیدن به آن هدف توجه کافی بکنید و سپس، با تمام توان برای رسیدن به آن تلاش کنید
از موفقی پرسیدند چرا اینقدر موفق هستی؟
گفت برای آنکه تجربه زیادی دارم
پرسیدند چطور این همه تجربه را کسب کرده ای؟
گفت از بس که نا موفق شدم و شکست خوردم
#کسب_و_کار
Mojahedi.ir
@AlirezaMojahedi
@DrAlirezaMojahedi
By: via eBiz
خیلی وقتها پیش می آید که به بهانه ای در این خصوص صحبت میکنم. توصیه ای به دوست یا مصاحبتی در جمع. دیدم بد نیست با شما هم در میان بگذارم
آنچه در پی می آید رویکرد من است به این مفاهیم.
جدای از ترجمه غلطی که از Fail برای عبارت شکست استاده میکنیم، اصولا شکست یک مفهوم ذهنی است و تا زمانی که اثرات آنرا برای اصلاح بکار نبریم عینی نمیشود.
این فلسه من است. دعوت میکنم آنرا بخوانید روی آن بیندیشید.
ما در واقعیت چیزی به اسم شکست نداریم.
آنچه که ازش به عنوان شکست یاد میکنیم نقطه مقابل موفقیت نیست. بلکه یک توقف کامل است.
اگر منظور ما این است که یک تعریفی را، یک عدم موفقیتی را در مقابل موفقیت قرار دهیم، تا زمانی که این عدم موفقیت، منجر به توقف ما نشده و تا زمانی که از ادامه دادن منصرف نشده ایم، هنوز حرکت در مسیر موفقیت محسوب میشود.
خود این عدم موفقیتها که ما آنها را نقطه مقابل موفقیت تعریف میکنیم در اصل انعکاس نتیجه است.
یک فیدبک است و بس.
نباید منصرف شد. نباید هم بر طبل جهالت کوبید و چشم و گوش بسته اصرار کنیم که مرغ یک پا دارد و راه درست همین است که من انتخاب کرده ام.
بلکه نقطه ای است برای باز اندیشیدن. باز طراحی و ارزیابی مجدد (برای اینکه از سه چیز مطمئن شویم: یک اینکه اصالت هدفمان هنوز باقی است و هنوز آن هدف برای ما معتبر است، دو هم اینکه اصالت نیاز به رسیدن به آن هدف هنوز باقی است و هنوز لازم است به آن برسیم، و سوم اینکه راه و مسیر ما درست است). اینجاست که عدم موفقیتها، یکی پس از دیگری راهی را میساند که ما را به موفقیت میرساند.
بعضی وقتها هم هست که آن چیزی که ما آنرا به عنوان موفقیت تعریف کرده ایم در اصل خودش یک عدم موفقیت است که در بازه زمانی طولانی تری، و البته، چه بسا که در اندازه بسیار بزرگتری برایمان پیش خواهد آمد.
ولی چون الان، که نسبت به فردا دانش کمتری داریم و بینش ما محدودتر است، نمیتوانیم گامهای بعد از دست یابی به آنچه که آنرا موفقیت تعریف میکنیم را برای خودمان آشکار کنیم، آنرا برای خودمان حد کمال تعریف کرده و برای خودمان نقطه موفقیت تعریف میکنیم.
خیلی وقتها هیچ فکر نمیکنیم که بعد از رسیدن به آن موفقیت شرایط چه تغییری خواهد کرد و ما برای ماندن در آن شرایط موفقیت باید چه چیزها و تغییراتی را لحاظ کنیم.
فراموش نکنید که موفق ماندن به مراتب سختتر از موفق شدن است.
و چه بسیارند شرایطی که وقتی به شکست و توقف کامل رسیده ایم، یا درنقاط عدم موفقیت در جمع بندی ارزیابی ها به اشتباه بودن آن پی برده ایم، بعد از یک بازه زمانی نسبتا طولانی مدت، خودمان به این نتیجه رسیده ایم که چه خوب شد که آن موقع به آن نقطه ای که فکر میکردم موفقیت است نرسیدم!! الان که در زمان آینده تری هستم میبینم که آن هدف چقدر اشتباه بود.
چز اینطور شد؟
مگر فکر نمیکردیم که آن بهترین است؟
دلیلش این است که اگر دیروزها به آن عدم موفقیتها نمیرسیدیم، امروزها به این بینش و تجربه نرسیده بودیم.
پس از عدم رسیدن به نقطه فرضی موفقیت ناراحت نشوید. مجددا خوب اندیشه کنید و اگر همه چیز درست است به راه خودتان ادامه دهید. این بار با تلاشی بیشتر و مصمم تر و با تمام توان.
چه بسا اتفاقاتی که در راه رسیدن به این نقطه فرضی موفقیت برای شما پیش می آید بتواند تصویر موفقیت واقعی را برای شما روشن کند و شما به موفقیتتان افتخار کنید.
فراموش نکنیم که در کنار 5 عامل ابر و باد و مه و خورشید و فلک، که در کارند که تو نانی به کف آری و به غفلت مخوری، 3 عامل جبر، اختیار و شانس هم در کارند که موفق نشویم.
جبر که معلوم است چیست. تحریمها، سوء مدیریتها و ... ار عهده من خارج بوده است و ما موقع تولد کشور مقصد را انتخاب نکرده ایم. نه جغرافیایش را، نه دین مردمانش را و نه فرهنگش را و نه ...
شانس یا تقدیر یا هر آنچه میخوانیدش، نتیجه اتفاقاتی است که به دلایل مختلف باعث میشوند به دلایل غلط ببیازیم و یا به دلایل غلط ببریم. تنها تاثیری که میتوانیم روی جنبه منفی آن بگذاریم این است که بیشتر و بیشتر تمرین کنیم یا احتمال رخدادن باخت به دلایل غلطش را کاهش دهیم
اختیار هم چیزی نیست جز قدرت تصمیم گیری و انتخاب ما. بدون کسب دانش، بدون وسعه نظر و دید بلند مدت، بدون مشورت، بدون آگاهی، قطعا تصمیمی که میگیریم پر از اشتباه است که میشد جلوی آنرا گرفت.
پس خوب اطلاعات کسب کنید، به توانمندی و علایق خودتان در مورد رسیدن به آن هدف توجه کافی بکنید و سپس، با تمام توان برای رسیدن به آن تلاش کنید
از موفقی پرسیدند چرا اینقدر موفق هستی؟
گفت برای آنکه تجربه زیادی دارم
پرسیدند چطور این همه تجربه را کسب کرده ای؟
گفت از بس که نا موفق شدم و شکست خوردم
#کسب_و_کار
Mojahedi.ir
@AlirezaMojahedi
@DrAlirezaMojahedi
By: via eBiz
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر