۱۳۹۹/۰۸/۱۸

eBiz's Post

... ادامه از پست قبلی

یک اینکه اینجا فضای کسب و کار تنگ است. به واقع تنگ است. در هر کاری دهها مدعی و طرف حساب وجود دارد و مجوزهای رنگارنگ
و دوم آنکه من هم آرام نمیگیرم. این نشد یک کار دیگر. انگار کارآفرینی نوعی خصلت است. دست خود آدم نیست و آدم درس نمیگیرد!

هر تک تک این ایده ها بجز آن یکی که قصد داشتم در کشوری دیگر راه بیاندازم با موانع جدی مقرراتی و مسائل حاشیه ای مواجه بودند که حوصله سر و کله زدن با آنها و پرداختن به فرعیات و از اصل موضوع دور شدن کلا بسیار برایم ناخوشایند بود و مجبور میشدم وقتی به این نقطه میرسید بعد از بررسی راه حلهای جایگزین و در نهایت نرسیدن به راه حلی بی دردسر، پرونده شان را ببندم.
به هر حال آدم بی کاری نبودم که وقتم را این همه مدت صرف کنم و به راحتی پرونده را ببندم و بگذارم کنار. ولی خب منطق چیز دیگری است. با کله شق بازی به جایی نمیرسم.
از طرفی باید حواسم هم میبود که در نیمه دوم هستم و دیگر وقت زیادی ندارم که تازه پس از 10 سال تلاش یکی بخواهد مرا وادار کند از نو شروع کنم.
این نکته برایم مهم است

در همین مدت 3-4 ماهه اخیر فرصتهای همکاری متعددی هم برایم پیش آمد که میخواستند سکانداریش را بر عهده بگیرم.
اما هر کدام یک مشکلی داشتند. اول آنکه تعداد شرکتهای سایز بزرگی که هم من به آن صنعت علاقمند باشم و هم آنها بر خلاف ادعای اولیه واقعا آماده واگذاری مسئولیت و پیاده سازی تغییرات باشند بسیار کم بود. برخی هم اصلا در باغ نبودند برخی دیگر هم در باغ دیگری بودند که با روحیات من سازگاری نداشت.
شرکتهایی هم بودند تماما از بخش خصوصی (غیر خصولتی) که مدیران فهمیده ای داشتند و کارشان مبتنی بر اخلاق و تلاش و قاعده بود ولی برای من بسیار کوچک بودند. اگر قرار است به جای دریا در تنگ شنا کنم بهتر است در تنگ خودم شنا کنم.

لذا باید تصمیم میگرفتم

استخدام شدن و دوری از چالشهای و دغدغه های کارآفرینی فردی و در عوض تحمل برخی مسائل که شاید اصلا آسان نباشد ( نمونه های متعددش را در تیمهای ورزشی دیده اید)، یا کارآفرینی و آماده شدن برای پذیرش چالشها و دردسرهای فضای تنگ و تنگ نظری و شروع بازی با تیم کوچک خودم در لیگ دسته 3 به جای بازی با تیم دیگران در سوپر لیگ. افت راندمان و در نهایت نارضایتی عدم امکان استفاده از توانایی فردی و نبود فرصت رشد بیشتر چالشی جدی این سطح کارها است
گرچه امیدواری بزرگش کنی
راستش سایز لیگ زیاد مهم نیست. همه دردسرهای رشد و توسعه دادن کار با همه این فشارها و مسائل حاشیه ای و نرخ تورم و ... یک طرف، رفتارهای طلبکارانه برخی از سازمانها یک طرف

و در نهایت تصمیم گرفتم در همان حوزه تجارت الکترونیکی استارتاپم را ادامه بدهم. حالا شاید تا زمان لانچ شدنش تغییراتی حاصل شد و فضای کار بهتر شد. خیلی وقتها خیلی مسائل را باید در زمان بررسی کرد.
پلن بسیار بزرگی است. لذا باید همه فعالیتهای جانبی را رها کنم.
یک استارتاپ در حوزه تجارت الکترونیکی و فروش اینترنتی. ترکیبی جدید با بیزنس مدلی جدید از فروشگاه اینترنتی و بازارچه (مارکت پلیس مصطلح تر است) و همه آموخته های قبلی ام.
مثل عادت همیشگی ام که تمایل دارم چرخ را از نو اختراع نکنم در این مسیر با بیش از 7 استارتاپ مختلف مذاکرات جدی برای خرید یا شراکت در آنها برای آنکه مجدد وقتم را صرف ایجاد مشابه خدماتی که همین الان آنها آنرا آماده دارند نکنم برگزار کردم.
نکته جالبی که وجود داشت این بود که 2 تا از آنها به تصور اینکه ممکن است رقیبی جدی شوم مذاکرات را ادامه ندادند.
3 تای آنها کلا حتی دیگر بعد از اولین تماس نه تلفن را برداشتند و نه ایمیلی را پاسخ دادند در حالیکه سایتشان برپا بود. انگار که کسب و کار تعطیل باشد!
نوع مشابه داخلی هم نداشتند که سراغشان بروم پس ناچارم در طول مسیر خدمات همه این 5 تا را ایجاد کنم. که فقط از من زمان میگیرد وگرنه مقرون به صرفه تر هم هست که ایجادش کنم
دوتای دیگر ولی اصطلاحا کاسب بودند. مفهوم "با هم خوری!" را درک میکردند . قرار است در طول مسیر همراه باشند. از این همکاری هر دو طرف برد خواهیم کرد. شاید در طول مسیر همراهان دیگری هم اضافه شوند.

هنوز درک نکرده ام چرا وقتی چیزی مثل اینستاگرام باز است و مردم با ریسک زیادی در آنجا میفروشند و یا میخرند، فعالیت پلتفرمی من ممکن است به خاطر تصویری که از نظر یک نفر دیگر نامناسب است بسته شده یا حتی با خطر حکم زندان مواجه شوم. این مسئله حاشیه ای جدی است که همیشه از متن مهمتر میشود.
شاید بهتر است به جای اینکه بوت استرپ جلو بروم، بگردم یک شریک دارای دوستان صمیمی! و روابط نزدیک را وارد بازی کنم
فعلا تا این از تنور در بیاید دنیا چندین چرخ دیگر هم زده است

#کسب_و_کار

t.me/AlirezaMojahedi
AlirezaMojahedi.com
@DrAlirezaMojahedi
By: via eBiz

هیچ نظری موجود نیست: