10 روز پایانی قرن را سپری میکنیم و دوباره وارد سال صفر قرن جدید میشویم.
اولین لحظات قرن جدید، اولین ساعت، اولین روز، اولین هفته، اولین ماه و در پایان سال آینده هم اولین سال قرن بعدی! چگونه خواهیم بود؟
زمان به سرعت سپری میشود
یک شبانه روز یعنی گردش یک دور زمین به دور خود. زمین دور محورش روزی یک بار دوران میکند. (حرکت وضعی) و زمین بر گرد خورشید سالی یک بار دوران میکند. (حرکت انتقالی)
پس طبیعی است که اصلا واحد سنجش ساعت و سال و روز ما فقط به درد خودمان (ساکنین زمین) میخورد و بس و واحد شمارش ما ممکن است اصلا معیار عمر ما نباشد
تا چقدر تغییر کنیم و از هر لحظه زندگی مان چقدر برای کمک و راحتی دیگران و رعایت حقوق آنها تلاش کنیم. چیزی که بارها در مورد عرض زندگی به جای طول عمر خوانده ایم و شنیده ایم و ...
حقوق دیگران، مهمترین چیزی است که ما را مورد پرسش قرار خواهند داد و تنها چیزی است که بخشنده ترین بخشنده ها، خودش فرموده است که در این خصوص هیچ بخششی نیست.
شاید من نوعی که نسبت به حقوق دیگران بی توجه هستم و با خودخواهی فقط به فکر نفع بردن خودم هستم، آن هم خیلی وقتها به هر قیمتی، هرگز خدا را باور ندارم حتی اگر از کلاه شرعی استفاده کرده باشم که خودم را گول بزنم به این بهانه فرصتی برای ظلم و پاک کردن خودم از تبعات آن داشته باشم. حالا در هر لباسی. حتی لباس مبلغ دین. وگرنه چگونه ممکن است؟
حالا هی زمان بگذرد. حریصتر برای ماندن
و این به نظر من تفاوت بزرگی است بین ما.
تفاوت در رویکرد است. در جهان بینی.
اخیرا به تعریف جدیدی رسیده ام از گناه.
اینکه گناه برای محاسبه در سزای اعمالمان در آن دنیا چگونه محاسبه میشود را کاری ندارم، ولی اگر دقت کنیم، هر آنچه به اسم گناه برایمان تعریف شده است، هر عمل (جسمانی) یا فکری (مربوط به ذهن و روح ) قبل از هر چیزی در همین لحظه اول ارتکاب، گریبان روح خودمان را می گیرد.
برای ندیدن آثارش خیلی باید دنیایی شده باشیم
بدن ما و پیرامونش پر است از سیستم و ساب سیستم (زیر سیستم). شاید اسمی از سیستم گردش خون و شبکه اعصاب را فقط شنیده باشیم ولی از سیستمهای هورمونها و غدد و دیگر سیستمهایی که روی هم اثر دومینو وار میگذارند، حتی آگاه نیستیم
پروردگار احتیاجی به عذاب دادن ما ندارد. این ما بدبختها هستیم که با کارهایی که در دسته گناه قرار گرفته اند، داریم به خودمان عذاب میدهیم
کل جهان جز برای شادی نیست و با نیکی کردن است که شادی ایجاد میشود
اصلا شکر گذاری یعنی چه؟ جز این است که انسانی یا هر مخلوق دیگری که شاد است تشکر میکند؟ چه از خدا چه از بنده ای که وسیله ای بوده و سبب بوده برای رسیدن لطف خدا؟
کاش عبارت جایگزین بهتری برای انسانیت بدست بیاوریم. چون خیلی وقتها انسانها بی رحمتر از حیوان و حیواناتی رعوف تر از انسان دیده ایم پس آن کار نیک و بخشش و مهربانی و گذشت و ... اسمش انسانیت نیست چون اصلا فقط در انسان دیده نمیشود و هر جانداری که در قالب انسان بود لزوما آن رفتار و خصلت را ندارد
از کجا به کجا رسیدم :)
لحظاتتان از این پس (که اصلا معلوم نیست قرن و سال و روز و ساعت یعنی چه) پر از شادی و خوشحالی
و مولانا چه نیکو گفته است:
قرنها بگذشت و این قرن نویی است
ماه آن ماه است و آب آن آب نیست
آب مبدل شد در این جو چند بار
عکس ماه و عکس اختر برقرار
مولانا
t.me/AlirezaMojahedi
AlirezaMojahedi.com
@DrAlirezaMojahedi
By: via eBiz
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر