یه روزی این شعر رو خوندم که اصلا یادم نمیاد که از کیه یا کجا خوندم ولی همیشه یادمه که میگفت:
نرمی ز حد مبر
که چو دندان مار ریخت
هر طفل نی سوار کند تازیانه اش
امروز خوب میدونم چی داره میگه.
احساس میکنم اونقدر که من در حد برخی از کارکنانم محبت کردم و مسائل اونها رو به روشون نیاوردم و نخواستم که احساس کنند اینجا روابط کاری روابط رئیس و مرئوسی هستش حالا دیگه حتی بعضی ها جرات میکنن که برای من قیافه بگیرن.
همش تقصیر خودمه. شما هم مراقب رفتار خودتون باشید و اونقدر خودتون رو پایین نیارین که دیگرانی که پایین تر از شما هستند فکر کنند که دیگه شما رو که محل میذارن خیلی لطف میکنن!! جدی میگم. خیلی ها ظرفبتش رو ندارن و وقتی زیادی بهشون محبت میکنی خیال میکنن خبرایی هستش
برای همین یادتون باشه بعضی وقتها لازمه که یادآوری کنید که اینجا رئیسی هم داره و جای اونا کجاست
راستی این ردپا رو دنبال کنین. از ظاهر تر و تمیز و سر در ادبی اش معلومه که میشه توش چیزایی یاد گرفت
۴ نظر:
سلام . ممنونم معنی پاتتا رو برام نوشتی . خب تو میتونی منفجر نشی .قربانتم
البته در مدیریت باید در کنار همراهی جایگاهها هم روشن باشن. اما این لحن بالاتر و پایینتر یه جورایی جالب نیست. چون این بالاوپایینی بین مدیر و کارکنان فقط مختص به محیط کاره. احترام در زمینه های دیگه ربطی به جایگاه شغلی نداره. و البته شکی نیست که هرکسی جنبه اینو که باهاش رابطه غیرکاری داشته باشیم نداره.بهرحال مطمئنم که شما توان اینو دارید که همه چیز رو سرجای خودش بذارید.
salam. az rahnamayitoon mamnoonam. ye joorayi bayad ba har kasi be ye gooneye khas raftar kard. ooni ke zarfiyat dare meslle khodesh va ooni ke nadare na!.be har soorat man motaghedam modiriyat yani nofooz dar ghalbha..rasti shoma too conferanse modiriyate porojeye esvandmah hastin ya na?
بهترين امور ميانه روي است. خوب اسمم رو كجا بنويسم حالا؟ ميانبر هستم
ارسال یک نظر