۱۳۸۷/۱۱/۱۵

رکود، ابهام، فرصت، تهدید و تصمیم گیری

کاهش قیمتها هنوز ادامه دارد. در برخی از صنایع داخلی تازه آغاز شده است.
بعید میدانم کاهش قیمتها رکود فروش ماه اخیر را بشکند. به هر حال متاسفانه با کاهش قیمت عملا تایید کرده ایم که کاهش قیمتها واقعی بوده است و بازار منتظر میماند تا باز هم قیمتها کاهش یابد و البته با کاهش تقاضا باز هم قیمتها کاهش خواهند یافت.

به نظر من به جای کاهش دستوری قیمتها خوب بود دولت هزینه تولید را کاهش میداد. به زودی شاهد افزایش دستوری حقوقها خواهیم بود. از طرفی هزینه های واردات مواد اولیه پا برجاست به نظرم حتی باید تمامی عوارض و مالیاتها از صادرات حذف شود تا تولید کنندگان داخلی بتوانند بازارهای جدیدی را در بین رقبای دارای نامهای تجاری معتبری که اکنون ضعیف شده اند بدست بیاورند. گرچه نوسانات ارزی و قیمت مواد اولیه و افزایش هزینه های تولید قدرت رقابتی در بازارهای خارج از کشور برای تولید کننده باقی نگذاشته است.
در حالیکه ظاهرا قرار است هزینه سایر عوامل تولید از جمله انرژی نیز افزایش یابد، رکود فروش و در پی آن کاهش دستوری قیمتها همراه با نوسانات ارزی اخیر به نظرم لطمات بزرگی را به منابع تولید کنندگان خواهد زد. حتی با خودم فکر میکردم که ما چرا به جای آنکه برای جلوگیری از آسیبهای ناشی از بحرانهای اخیر اقتصادی که در کل جهان تاثیر گذار بوده است داریم خودمان برای خودمان بحران ایجاد میکنیم!؟
در هر صورت کاهش قیمتها حتی اگر دستوری هم باشد قطعا قدرت خرید را بالا خواهد برد. چیزی که مردم در شب عید و دولت برای انتخابات بعدی به آن احتیاج دارند.
افزایش قدرت خرید مردم قاعدتا بایستی رکود را کنار بزند و جانی دوباره به بازار بدهد و صد البته مجددا رشد تورم در پی افزایش تقاضا به شرط عدم مهار نقدینگی و داستانهای همیشگی که بارها و بارها در اقتصادمان تکرار شده است.

در پی عدم پایبندی مدیریت شرکت به تعهداتش در قبال مشتریان و حتی قراردادهایش با آنان و حتی توافقاتشان با من تصمیم دارم از زمان استفاده کرده و با ترک آنجا، فرصت باقی مانده از سال را به بررسی آینده فعالیت و ترسیم نحوه فعالیت آتی شرکتم بپردازم و تغییرات احتمالی در رفتار با بازار و عملکردمان را مشخص نموده و برای اجرا به کارکنانم بسپارم.
الان که به آن فکر میکنم حجم عظیمی از کارهایی را میبینم که باید انجام شود به شرطی که اقتصادی بودن فعالیتها برایم محرز گردد. گاها حساب میکنم و میبینم اگر محل دفتر و تشکیلاتمان را اجاره میدادیم بیشتر گیرمان می آمد. همانطوری که یکی از دوستانم قصد دارد شرکت نرم افزاریش را که ظرف 15 سال فعالیت با بیش از 60 کارمند گوشه ای از سهم بازار نرم افزار خاصی را به خودش اختصاص داده است را تعطیل کرده و با فروش دفترش از طریق سود بانکی به قول خودش جرینگی با بهترین درآمد و البته با کمترین استرس زندگی کند.
تصمیم دارم در خصوص گسترش یا حفظ و یا شاید حتی کاهش فعالیت شرکتم در این ایام باقی مانده از سال بیشتر تعمق کنم.
چند روز پیش نیز با یکی از بانکها برای دوره های آموزشی تفکر سیستمی و مدیریت خدمات و ارتباط با مشتری به توافق رسیده ام. برگزاری دوره های آموزشی همیشه مرا به جلو هل داده است! این عبارت مصداق واقعی دارد چرا که مجبور میشوم بیشتر مطالعه کنم و دائما به روزتر و جلوتر از حضار باشم و بتوانم اذهان آنها و سوالات بیشمارشان را اداره کنم. هر چقدر حضار حرفه ای تر باشند برایم بهتر است. به تجربه دریافته ام که حتی سخنرانی برای افراد فاقد تجربه و تخصص ملالت آور است.
در این مدتی که در این شرکت همکاری داشتم اعتماد به نفسم چند برابر شده است و از اینکه توانایی نسبتا خوبی در طراحی و اجرا و به عبارتی خودمانی تر در مدیریت یک نظام فروش و بازاریابی پویا در من به وجود آمده و مهارتهایم افزایش یافته است بسیار خوشحالم.
قصد دارم اگر برای گسترش فعالیت شرکتم به نتیجه رسیدم تمامی آموخته هایم را در طراحی مجدد نظامی برای فروش بیشتر محصولات شرکتم به کار گیرم. راستش را بخواهید با آنکه فکر میکنم بسیار حرفه ای تر شده ام ولی احساس میکنم چیزهای خیلی بیشتری را باید یاد بگیرم. و این خودش کمی برایم استرس ایجاد میکند.
ولی فعلا برای درک بهتر شرایط اقتصادی و تطابق با آن به آرامش وتمرکز بیشتری نیاز دارم.
ممکن است دعوت یکی از دوستانم را برای همفکری و مشاوره برای مسائل فروش و بازاریابی شرکتش بپذیرم. به هر حال تجربه همکاری در کسب و کار دیگر و محیط متفاوت برایم بسیار ارزنده بود و سعی خواهم کرد به آن ادامه دهم. برای حرفه ای تر شدن در مدیریت به تجارب بسیار بیشتری نیاز دارم.

با این برنامه نظام مالیاتی جدید هم که مرحله دوم ثبت نامش مشمول کلیه افراد با هر سطح درآمد است و اخیرا و البته بی سر و صدا آغاز شده است مشخص نیست چه رفتار و عکس العملی را در اصناف ایجاد نماید. ضمن آنکه این بار ظاهرا صنف به صنف مشمول این قانون میشوند تا مشکلی فراگیر مانند دفعه قبل ایجاد نگردد. مشکلشان! هم این است که دیگر نیازی به نگهداری حساب و کتاب دو دفتره نخواهد بود و مالیات بر در آمدها چند برابر خواهد شد.
البته اگر نظام مالیاتی خوبی برقرار باشد خودش به خودی خود خوب کار خواهد کرد ولی اگر قرار باشد ماموران اداره دارایی فروشهای واقعی اعلام شده را نیز به بهانه هایی برای دریافت مالیات بیشتر به زیر سوال ببرند قطعا راه حلهای دیگری برای فرارهای مالیاتی خلق خواهد شد. به نظر من شرط موفقیت این نظام مالیات بر ارزش افزوده در شفاف سازی درآمدها و واقعی تر شدن درآمدهای مالیاتی، تنها و تنها در اعتماد به بنگاهها و عاملان اقتصادی است. تا زمانی که مالیات محاسبه شده توسط اصناف و موسسات (کلا عاملان اقتصادی) با رقمهای محاسبه شده توسط ممیزان مالیاتی علیرغم یکسان بودن روش و تنها به دلیل عدم اعتماد و ارزیابی بر اساس حدس و گمان متفاوت است نباید انتظار موفقیت این نظام مالیاتی را داشت.
راستی چرا هنوز نمیتوانیم مالیتها را از طریق نرم افزار محاسبه و پرداخت کنیم بدون آنکه ممیزان مالیاتی ایرادی بر آن بگیرند؟ مگر نرم افزارهای مختلف برای محاسبات مختلف شرکتها کارایی ندارند؟ خود این موضوع هنوز برای همه دردسر ساز است و برای من یک علامت سوال بزرگ. و راستی که چقدر خیال همه از این بابت راحت میشد.

.صحبت به نرم افزار کشید برای حسن ختام سایت جالبی را معرفی میکنم
سایت yourfonts.com یک سایت فوق العاده است از این جهت که به شما کمک میکند تا دست خط خود را به فونت تبدیل نموده و با خط خودتان در نرم افزارهای مختلف تایپ کنید. و این سرویس البته رایگان است. اگر کسی به محل حروف فارسی آشناست راهنمایی کند تا دست خط فارسی خودم را فونت کنم. بعد از این باید بیشتر مراقب فونتها هم باشیم تا دست خطمان را جعل نکنند

ضمنا در پست قبلی ظاهرا اشتباهات تایپی زیادی داشتم. اگر به ساعت انتشار آن دقت میکردید متوجه میشدید که خستگی و شب زنده داری دقت تایپم را کم میکند. از اشتباهات تایپی این پست قبلا عدر میخواهم. سر فرصت پست قبلی را اصلاح خواهم کرد

۱ نظر:

ناشناس گفت...

يک بار از يکي از مديران ايران خودرو هم شنيدم که مي گفت اگر اين قسمت از ايران خودرو را تعطيل کنيم و زمين هاي متعلق به آن را بکوبيم و بسازيم و بفروشيم درآمد بيشتري به دست خواهيم آورد! آن ماجراي خانم دکتري که دوست همسر وزير اقتصاد بود را هم هرگز فراموش نمي کنم که از وزير اقتصاد خواسته بود جايي بهتر از مسکن براي سرمايه گذاري به وي معرفي کند ولي ويزر نتوانسته بود!

در مورد مطلب وبلاگم درست مي فرماييد. من فقط منظورم ادبيات علمي کارآفريني بود. به اين دليل گفتم کمي فاصله گرفته ام که با ورود به رشته جديد مقدار زيادي از وقتم صرف مطالعه ادبيات علمي در زمينه هاي ديگر مديريتي مي شود و با وجود اينکه ادبيات کارآفريني را همچنان مطالعه مي کنم، ديگر تمام وقتم صرف آن نمي شود. در مورد ارتباط کارآفريني و مديريت راهبردي هم واقعاً درست است که اين دو هميشه در عمل با هم يکي بوده اند. منظور من اين بود که ادبيات علمي آنها هم در حال نزديک شدن به يکديگر هستند. از نظر هنر و عمل کارآفريني بايد بگويم متأسفانه واقعاً فاصله گرفته ام و اين روز ها فقط به فکر درس هستم و نه کارآفريني. اما از طرفي هم اين موضوع را به شکل يک فرصت مي بينم. اين تمرکز باعث مي شود بتوانم پيشرفت علمي خوبي داشته باشم. ولي مطمئنم که بعداً دوباره به فکر کارآفريني مي افتم.