۱۳۸۷/۰۵/۲۴

کارکنانتان را فاحشه نکنید

منظورم اصلا و ابدا خدای نکرده توهین و جسارت نبود. ولی این اصطلاحی است که اصولا در مورد زنان خیابانی بکار میرود.

اما در دنیای مدیریت تعبیر دیگری از این لغت می شود و برای دو دسته از کارکنان سازمانها به کار میرود:
1- کارکنانی که به خاطر نیازی که دارند (بخصوص مادی) به کار و شغلی که دوست ندارند تن میدهند.
2- کارکنانی که خودشان را به پول فروخته اند و اگر ببینند شرکت در مسیر اشتباهی قرار گرفته است خم به ابرو نمی آورند. فعلا که حقوقی دریافت میشود و به ما چه و ...

جدای از اینها برخی شرکتها هم فقط فیزیک و تن لش کارمندانشان را لازم دارند تا کارهای یدی را انجام دهند. حتی اگر این کارها توسط نرم افزارهای گران قیمت به اصطلاح اتوماسیون اداری کاملا الکترونیکی شده باشند.

به هر حال شرکتهای زیادی وجود دارند که به نیروی خلاقیت و قدرت فکر کارکنانشان نه تنها بهایی نمیدهند بلکه تصور میکنند احتیاجی هم به همفکری آنان ندارند در حالیکه اصولا افرادی که مسئول کاری هستند به مراتب بهتر از مدیرانشان از چم و خم کاری که انجام میدهند و ایرادهایش و کارهایی که میتواند آنرا بهبود بخشد مطلع هستند.

امروزه سرمایه اصلی شرکتها استفاده از قدرت خلاقیت و فکر کارکنانشان است چرا که دیگر سکانداری است که روزبه روز مهمتر می شود و پاروزنی دیگر اتوماتیک شده است.
راهبری و سکانداری از پاروزنی اهمیت بیشتری یافته است چون اهداف زود به زود تغییر می کنند و عوامل و نیروهای بسیار زیادی ما را احاطه کرده و تحت تاثیر قرار میدهند که باید بتوانیم به موقع و با چابکی عکس العمل سریعی از سازمانمان بروز دهیم. و این میسر نمیشود جز از طریق همدلی و مشارکت یکایک کارکنان.

این قدرت مدیران ارشد شرکتها است که چگونه بتوانند در دل کارکنان نفوذ کرده و آنان را نه به خاطر براورده کردن نیازهای حیاتی و پول بلکه به خاطر شوق و اشتیاق ناشی از دل بستن به شرکت و شغلشان در راستای اهداف شرکت به کار گمارند و با گوش دادن (نه فقط شنیدن) نقطه نظرات آنان پیرامون روشهای کار را بهبود بخشند

لطفا همین الان در مورد کارکنان زیر دستتان بیاندیشید.
شما آنان را چگونه بار آورده اید؟

۹ نظر:

ناشناس گفت...

دوست گرامی جناب آقای مجاهدی
باسلام
به مطلب بسیار خوبی اشاره نموده اید . باشما موافقم . متاسفانه با افرادی که به آنها اشاره داشته اید بسیار برخورد نموده ام. بعنوان مثال فردی را می شناسم که برای حفظ سمت معاونت یک سالن تولیدی و کسب درآمد ، غیرت و شرف خود را فروخته و همچنان برده ای در خدمت مدیر آن واحد است...
برایتان آرزوی موفقیت دارم
برزگر

ناشناس گفت...

سلام عليرضاي عزيز
آقا كاش برچس منابع انساني مي زدي به اين مطلب خوب و جسورانه. محض تأييد اين مطلب لينك روزانه را با افتخار افزودم.
پيروز باشي

شایان شلیله گفت...

سلام، من هم موافقم تا حدودی از نوشته شما. ولی عملا در محیط کاری در خیلی از زمان ها دیدم که همفکری با کارمندان مفید نیست. البته کارمند داریم تا کارمند

ناشناس گفت...

سلام علیرضای عزیز . ایام به کام هست انشاالله ؟
مطلبت خیلی چسبید! عنوان هرچند در زمینه ی مفاهیم مدیریت ... اما توهین آمیز است . تا حدودی با نظر آقای شایان موافقم . اما در حالت کلی اصل بر این است که شما یک کارمند خلاق - با پشتکار و غمخوار شرکت را در اختیار دارید و در این حالت مطلبتان کاملا مورد تایید است!
www.aliyousefi.com ثبت شده . اما هنوز قالب را تهیه نکرده ام . فعلا از اینجا قابل دسترسییست www.ali-yousefi.blogspot.com و در اول راهم . خوشحال میشوم راهنماییم کنی راجع به بخشهای مختلف یک سایت مدیریتی .

برقرار باشی
aliyousefi_r@yahoo.com

Alireza Mojahedi گفت...

علی یوسفی عزیز،
چرا فکر میکنی همچین کارند دلسوز و غمخواری را میتوان استخدام کرد؟ خیال باطل است.
بلکه اگر مدیر هستی این وظیفه تو است که چنان شرایطی را ایجاد کنی که کارمندت بخواهد برای شرکت تو دل بسوزانت.
خوشبختانه من توانسته ام کارکنانم را چه در شرکت خودم و چه در شرکتهایی که برایشان کار میکرده ام چنین بار بیاورم.
جمله ای از دکتر خسروشاهی نقل است که: "نگو نشد یا نمیشود. بگو نتوانستم یا نمیتوانم. وگرنه این کار شدنی است اما تو بلد نبودی"
موفق باشید

ناشناس گفت...

سلام
فکر می کنم گروه بندیتان دقیق نیست(البته در صورتی که جذب و نگهداری نیروها درست انجام نشود، شاید دسته بندی شما درست باشد). به نظرم کارکنان فاحشه زیر نظر مدیریت فاحشه تر تربیت می شود.
نحوه گروه بندی کارکنان و یا بهتر بگوییم منابع انسانی دیگری هم وجود دارد:
http://ieplusit.blogspot.com/2008/01/blog-post_24.html

Alireza Mojahedi گفت...

سلام
با صفت تفضیلی "تر" کاری ندارم ولی همانطور که مد نظر من بوده است مدیران در رفتار کارکنانشان تاثیر مستقیم با ضریب چند برابر دارند.
در مورد کامنت به نظرم تفاوتی نرکده اند. تازه کاچی بهتر از هیچی. من از راضیم.
ضمنا جهت اطلاع من با آن جمله که میگفت " هرگز از کسی که با من موافق بود چیزی یاد نگرفتم" بسیار موافقم.
پیروز باشید

ناشناس گفت...

علیرضای عزیز منظور من هم همان بود . یعنی زیر نظر من ِ مدیر ، یک کارمند دلسوز و خلاق داشته باشیم . نه آنکه لقمه آماده باشد .
موید باشی
www.aliyousefi.com

این "تایید کلمه" را اگر می توانی بر دار ! هیچ فایده ای ندارد جز اضافه کاری برای نظر دهندگان !

ناشناس گفت...

نوروز مبارک ... .