اگر فریلنسری هستید که از طریق شرکت یا موسسه کار مشتری آنها به شما سپرده میشود به این تجربه توجه کنید.
بر خلاف آنچه در برخی کلاسهای اصول و فنون مذاکره به شما تلقین میشود که میز مذاکره محل جنگ است، میز مذاکره محل صلح و توافق است. خصوصا در روابط بلند مدت که منافع بلند مدت مد نظر باشد این موضوع مهمتر است. ما باید به دنبال منافع هر دو طرف و اصطلاحا توافق برد-برد باشیم. اگر به هر علتی از جمله پنهان کاری یکی از طرفها (که به ظن خودشان زرنگ بازی است ولی در نتیجه ضرر است) در ارائه تعریف موضوع یا کم فروشی و یا سو استفاده از جهت درخواست بیش از توافق و ... طرف دیگر دچار خسارتی شود که حتی خودش از آن خبر ندارد و یا سودش به حداقل برسد، مطمئنا این روابط نمیتواند ادامه پیدا کند و دیر یا زود یکی از طرفین از همکاری کنار خواهد کشید.
برخی معدود از فریلنسرها بر این عقیده هستند که اگر کارفرما ما را مستقیم به مشتری وصل نمیکند به این خاطر است که چند برابر دستمزد ما را میخواهد طلب کند و بخش اندکی از این مبلغ را به ما بپردازد.
در اینجا باید به دو نکته توجه کنیم.
یک اینکه کارفرما قبل از تخصیص شما به پروژه، در خصوص آن با شما توافق میکند. فارغ از اینکه چقدر از محل فروش خدمات شما به مشتری پول بیشتری دریافت خواهد کرد (که خود آن اختلاف مبلغ فقط بخش کوچکش سود است چرا که هزینه های بازاریابی، جذب ، نگهداری! مشتری در طول پروژه، جلسات بعدی ارائه گزارش پیشرفت کار، هزینه های اداری و مالیات و اجاره و ... از همه مهمتر مسئولیت ریسک کار شما بر عهده کارفرما است) به هر حال شما بر یک مبنایی دارید با کارفرما توافق میکنید که خدماتتان را طی ان شرایط و قیمت ارائه کنید. پس این بخش از کار را باید دقت و توجه کافی که قیمت صحیح و درستی ارائه کنید.
دو اینکه بسیاری از فریلنسرها در کار خودشان مهارت فوق العاده ای دارند ولی این دلیل نمیشود که آنها روابط تجاری و کسب و کار را نیز بدانند. لذا در پروژه هایی که با حضور کارفرما در میان ارتباط آغاز شده و به سمت ارتباط مستقیم مشتری و فریلنسر پیش میرود در اصل هماهنگ کننده و سیاست گذار پروژه حذف شده است و لذا آن فریلنسر همچنان با همان ساعت کار نمیتواند از مهارتهای کارفرما در مذاکره و پیش برد و توسعه پروژه و اخذ دستمزدها و منافع بیشتر برخوردار گردد و همچنان با خوشحالی مورد استثمار مشتری ممکن است قرار گیرد. خوشحال چون فکر میکند واسطه حذف شده است.
غافل از اینکه مهمترین نقش واسطه پروژه مدیریت تعاملات و مدیریت پروژه و جزئیات آن بوده است و فریلنس از آن غافل بوده.
لذا توصیه ام این است که در جلسات کاری که از طرف کارفرما به مشتری معرفی میشوید، به عنوان یک کارشناس متخقق و حرفه ای با دقت به صحبتها و درخواستهای مشتری گوش دهید و به عنوان مشاوری امین راهنمایی هایی ک منافع مشتری را تامین کند را ارائه دهید ولی در خصوص زمان آغاز و تحویل و قیمت تغییرات و ... هیچ صحبتی نکنید و همه را موکول کنید به اینکه با کارفرما (یا مثلا شرکت خودم - که مثلا شما از جانب آنها به مشتری معرفی شده اید) روی این موضوع بررسی میکنیم و نتیجه را آنها به شما اعلام خواهند کرد
سپس برگردید و مسائل مشتری را خوب تحلیل کنید و با برآورد زمان و قیمت پیش کارفرما بروید و روی خواسته هایی که مشتری داشت همفکری کرده و به توافقی برای ادامه مسیر برسید
حالا شما باعث شدید روابط کاری عمیقتر و پاردار شده و مشتری نیز رضایت بیشتری خواهد داشت و منافع هر سه ذی نفع حداکثر شده است
بگذریم از اینکه این روزها برخی هستند که خیلی از نکات ریز و درشت را بلد نیستند. نه درکی از روابط کسب و کاری دارند، نه بلندند مذاکره کنند. همه هم خود را دانا فرض کرده و بی نیاز از یادگیری به زرنگی های! خودشان مغرورند
#کسب_و_کار
t.me/AlirezaMojahedi
AlirezaMojahedi.com
By: Alireza Mojahedi via eBiz
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر