۱۳۸۶/۰۲/۲۳

رفتن يا نرفتن

دومين سمينار آموزشي تفكر سيستمي در سازمانها كه با همكاري انجمن مديريت ايران برگزار گرديد ظاهرا با استقبال خوبي مواجه شده بود و براي همين نيز انجمن مديريت ايران ناچار شد برخي از افراد را به دوره بعدي كه قرار است در اواخر تير ماه برگزار شود منتقل نمايد و من از اين بابت از اين بزرگواران عذر خواهي ميكنم و اميدوارم در دوره سوم از شرمندگي آنها در بيايم

در حاليكه هنوز اولين دوره 4 روزه آموزشي روشهاي قيمت گذاري فروش در انجمن مديريت ايران برگزار نشده است ديروز از دفتر دوره هاي كوتاه مدت سازمان مديريت صنعتي براي تنظيم برنامه جهت برگزاري اين دوره در آنجا تماس گرفتند و قرار شد اين دوره در 8 جلسه در تابستان امسال در برنامه آموزشي آنجا گنجانده شود. هنوز اطلاعات دقيقتري از شهريه ها و ... ندارم كه البته به محض مشخص شدن آن از طريق همينجا يا سايتم به اطلاعتان خواهد رسيد ولي از هم اكنون نيز ميتوانيد براي دوره هايي كه توسط انجمن مديريت ايران برگزار خواهد شد از طريق سايت به آدرس http://learning.mojahedi.ir ثبت نام كنيد

تبادل دانش و به چالش كشيده شدن دانش اندكم در اين دوره ها و سمينارهاي آموزشي يكي از بهترين انگيزه هايي است كه مرا وادار به ادامه ميكند چرا كه همواره سوالات جديدتري از طرف افرادي كه نگاههاي جديدتري به مسائل مطرح شده دارند مطرح ميشوند و اين مسئله فوق العاده تاثير مثبت در جهت ايجاد نياز به يادگيري بيشتر و مطالعه جوانب ديگر در من ايجاد ميكند و براي همين سعي ميكنم اكثر سمينارها و دوره هاي آموزشي كه برگزار ميكنم در راستاي مطالب مورد علاقه ام و مباحثي كه نياز دارم در آنها متعالي تر شوم باشد

اين آگهي زيبا مرا ياد مطلبي انداخت كه چون قصد دارم بعدها از اين وبلاگ براي يادآوري آنچه گذشته است استفاده كنم اينجا با حفظ امانت درج ميكنم


Advertised Brand: O Estado de São Paulo Newspaper >> Advert Title: Organogram >> Translation of Headline to English: Where do you fit in? >> Advertising Agency (Name, City, Country): Talent Publicidade, São Paulo, Brazil >> Agency Website: www.talent.com.br >> Creative Director: João Livi / Leo Macias >> Art Director: Gustavo Nardini >> Copywriter: Pedro Pedreira >> Photographer: Ricardo Barcellos >>

مثلي هست كه ميگويد به پشت سرت نگاه كن تا ببين از خودت چه بر جاي گذاشته اي

سرور عزيزي از من دعوت نموده اند تا به گروه بزرگ آنان بپيوندم و يكي از پستهاي مديريت ارشد سيستمها يا مديريت ارشد بازاريابي آنجا را بر عهده بگيرم
تصميم گيري دشواري است چون بايد شركتم را رهبري كنم نه مديريت و فقط در محدوده زماني كه در اختيارم است برنامه ريزي هاي آن را انجام دهم و تمام امورات اجرايي و مديريتي را به كاركنان بسپارم.
البته از اين لحاظ تا زماني كه مطمئن هستم برنامه هاي استراتژي بخصوص استراتژي هاي بازاريابي اش مطابق ميل من تنظيم و طراحي ميشود نگراني خاصي ندارم. چون قرار است فعلا خودم اين كار را انجام دهم و نميتوانم كلا شركت را فراموش كنم.
چون هم اينكه شركت يك شبه و مفت و مسلم به اينجا كه اتفاقا امسال 10 ساله هم ميشود نرسيده است و از طرفي نير فكر ميكنم به قول بورسي ها يا مالي چي ها نبايد همه نخم مرغهايم را در يك سبد بگذارم

اين بزرگوار بهمن كمك ميكنند تا بهتر تصميم بگيرم (يعني وسوسه و اصرار ميكنند كه به آنان بپيوندم!!)
من هم هنوز در حال سبك و سنگين كردن جوانب مختلف اين امر هستم

به هر حال همانگونه كه در سمينار تفكر سيستمي عرض كردم آينده را امروز با تصميماتي كه ميگيريم ميسازيم.
يكي از حسنهاي اين اتفاق كسب تجربه فعاليت در كسب و كاري با اندازه بسيار بزرگ و در سطح بين المللي است كه توان مديريت و رهبري در يك سايز بسيار بزرگ را ميطلبد. اين مسئله خودش به تنهايي وسوسه كننده است چون به هر حال بر اساس شناختي كه از خودم و توانايي هاي خودم دارم هنوز اعتماد به نفسم بالاست و فكر ميكنم تجربه بسيار ارزنده اي برايم خواهد بود و بدم نمي آيد توانايي و دانش نداشته خودم را در اين وادي نيز محك بزنم
بايد باز هم فكر كنم. شايد هنوز همه جوانب را نديده ام.

ضمنا اگر هنوز در خصوص كتاب و اثري كه ميخواهيد كتابش كنيد تصميم نگرفته ايد يكبار ديگر اين پست را بخوانيد

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام علیرضا جان البته بنده معلم رسمی نیستم بلکه در کنار امور مهندسی درس هم میدم یا شاید بشه گفت در کنار امور معلمی، مهندسی هم میکنم. به هرحال خیلی لطف داری
راه میانبر